نیمه دوم سده چهارم هجری را در بر میگیرد.
قلمرو جغرافیایی این رساله نیز شامل سه منطقه بغداد، بصره و خراسان-ماوراءالنهر است. باید تأکید کرد در منطقه بغداد و بصره علاوه بر این دو شهر، از مناطق پیرامونی که در جغرافیای فرهنگی آنها قرار دارند نیز بحث شده است. همچنین در این تحقیق، پهنه جغرافیایی خراسان و ماوراءالنهر قدیم مدّ نظر است كه خراسان بزرگ، شهرهایی همچون: نیشابور، هرات، فاریاب و بلخ را در بر میگرفته است و ماوراءالنهر نیز شامل شهرهایی مانند: سمرقند، بخارا، كَش و خُتَل بوده است.
درباره پیشینه این اثر باید گفت که در مقطع زمانی میان مدرسه کوفه، - یعنی سالهای حدود ۱۸۰ ق - و برآمدن مدرسه بغداد - با محوریت شیخ مفید در سالهای حدود ۳۶۰ ق -، به دلیل این رویکرد عمومی که در آن دوره، عملاً امامیه به محاق رفته بود و جایگاه متمایز و ممتاز خود را از دست داده بود، در حوزه مطالعات مربوط به جریانشناسی تفکر امامیه آثار پژوهشی چندانی مشاهده نمیشود.
کاری که فان اس در شناسایی جریانهای فکری اسلامی و نشان دادن ارتباطات اجتماعی آنها با یکدیگر در موسوعه خود با عنوان کلام و جامعه در دو قرن اول و دوم، چاپ شده در سال ۱۹۹۹م، انجام داد، اگر به همین صورت ادامه پیدا میکرد و دورههای بعدی را نیز پوشش میداد، میتوانست بخش عمدهای از دغدغهها و سؤالاتی را که این رساله به دنبال آن است، پاسخ گوید. اما متأسفانه او هرگز تصمیمی برای ادامه کارش در قرون بعدی - که مسئله رساله ما است - نگرفت. بیش از سه دهه پیش از او در سال ۱۹۶۴م، سامی نشار نیز در عین اینکه بخش دوم از کار خود را با عنوان «نشأة التشیع و تطوره» به چاپ رسانید، اما به نظر میرسد هرگز به وجود جریانهایی که بعد از افول مدرسه کلامی کوفه در مناطق دیگر ادامه حیات دادند، پی نبرد. به همین دلیل، تمام آنچه از امامیه و جریانهای آن مدّ نظر