حکم در بغداد با تنگناهای شدید سیاسی روبهرو شد، بهترین گزینه برای ادامه فعالیتهای کلامی آنها شهر بصره بود، چون میتوانستند در آن مرکز علمی، به دور از مرکزیت دستگاه خلافت عباسی مباحثات کلامی خویش را تداوم بخشند.
لازم به ذکر است که مهاجرت به بصره تنها به متکلمان پیرو هشامبن حکم منحصر نبوده است؛ بلکه به دلیل حضور اندیشمندان بزرگ و فضای اندیشهورزی بصره، در سدههای دوم و سوم، كم و بیش رفت و آمد جویندگان دانش به ویژه متکلمان به آنجا رایج بوده است و معمولاً متكلمان مسلمان برای پیگیری مسائل كلامی و گفتوگو با خردورزان بصری به آن شهر عزیمت میکردند.۱
به نظر میرسد یکی از عواملی که موجب شد جریان کلامی هشامبن حکم پس از ناامنی و فشارهای سیاسی در بغداد بار دیگر به کوفه باز نگردد، سابقه درگیری آنان با دیگر گروههای امامیه در کوفه بوده است. عاملی که آنان را در آغاز برای عزیمت به بغداد ترغیب کرد. هشامبن حكم و حلقه فكری وی، به دلیل رویکرد باز و اجتهادی که در تبیین مسائل کلامی داشتند، مورد انتقاد شدید سایر جریانهای فکری امامیه از جمله جناح اکثری محدث - متکلمان و گروه فکری متهمان به غلو و حتیٰ خط متکلمان میانهرویی چون هشامبن سالم قرار گرفته بودند. این درگیریها در برخی موارد از قالب اختلافها و کشمکشهای رایج علمی خارج میشده است و آنها با جوسازیها و اتهامزنیهای گاه غیر واقعی، عرصه را بر هشامبن حكم و پیروانش تنگ کرده بودهاند. از اینرو آنان فعالیت در بغداد و در میان گروههای متنوع غیر شیعی را بر ماندن در کوفه و در میان مخالفان امامی ترجیح دادند.
قابل ذکر است که اتهام زنی و تخطئه اندیشه هشامبن حکم پس از عزیمت او و شاگردانش به بغداد و حتیٰ سالها پس از مرگ هشام، نیز همچنان از سوی مخالفان