69
شکوفه‌های زندگی(برگرفته از حکمت‌نامه کودک)

۱۳۰.المناقب، ابن شهرآشوب ـ به نقل از ليث بن سعد ـ: روزى پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله با گروهى نماز مى‏خواند و حسين عليه‏السلام كه خردسال بود، در كنار ايشان قرار داشت. هرگاه پيامبر خدا به سجده مى‏رفت، حسين عليه‏السلام بر دوش ايشان، سوار مى‏شد. سپس، پاهايش را تكان مى‏داد و مى‏گفت: هِىْ، هِىْ!
وقتى پيامبر خدا مى‏خواست سر بردارد، او را مى‏گرفت و كنار خود مى‏گذاشت و [دوباره] به سجده مى‏رفت، [حسين عليه‏السلام] بر پشت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله برمى‏گشت و مى‏گفت: هِىْ، هِىْ! اين كار را همچنان ادامه داد تا اين كه پيامبر خدا نماز را به پايان برد.
در اين هنگام، يك يهودى گفت: اى محمّد! شما با فرزندان خود به گونه‏اى عمل مى‏كنيد كه ما نمى‏كنيم.
پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: «بدان، اگر به خدا و پيامبرش ايمان مى‏آورديد، حتما با كودكان، مهربان مى‏شديد».
يهودى گفت: من به خدا و پيامبر او ايمان مى‏آورم. او مسلمان شد، چون با همه عظمتِ مقام پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، بزرگوارى ايشان را مشاهده كرد.۱

1.. أنَّ النَّبِيَّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله كانَ يُصَلّي يَوما في فِئَةٍ وَالحُسَينُ عليه‏السلام صَغِيرٌ بِالقُربِ مِنهُ، وكانَ النَّبِيُ إذا سَجَدَ جاءَ الحُسَينُ عليه‏السلامفَرَكِبَ ظَهرَهُ ثُمَّ حَرَّكَ رِجلَيهِ، وقالَ : حِل حِل . وإذا أرادَ رَسولُ اللّه‏ِ أن يَرفَعَ رَأسَهُ أخَذَهُ فَوَضَعَهُ إلى جانِبِهِ، فَإذا سَجَدَ عادَ عَلى ظَهرِهِ، وقالَ : حِل حِل، فَلَم يَزَل يَفعَلُ ذلِكَ حَتّى فَرَغَ النَّبِيُّ مِن صَلاتِهِ. فَقالَ يَهودِيٌ: يا مُحَمَّدُ، إنَّكُم لَتَفعَلونَ بِالصِّبيانِ شَيئا ما نَفعَلُهُ نَحنُ! فَقالَ النَّبِيُّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله : أما لَو كُنتُم تُؤمِنونَ بِاللّه‏ِ وبِرَسولِهِ لَرَحِمتُمُ الصِّبيانَ . قالَ : فَإنِّي اُؤمِنُ بِاللّه‏ِ وبِرَسُولِهِ. فَأَسلَمَ لَمَّا رَأى كَرَمَهُ مِن عِظَمِ قَدرِهِ المناقب ، ابن شهر آشوب : ج ۴ ص ۷۱ .


شکوفه‌های زندگی(برگرفته از حکمت‌نامه کودک)
68

۵ / ۲

اجازه بازى دادن به كودك

۱۲۸.امام صادق عليه‏السلام: فرزندت را رها كن تا هفت سال بازى كند و هفت سال [دوم]، او را تربيت كن و هفت سال [سوم]، او را با خودت همراه ساز. اگر رستگار شد، چه خوب ؛ در غير اين صورت، از كسانى است كه خيرى در آنها نيست.۱

۱۲۹.امام زين العابدين عليه‏السلام: پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به آن دو (امام حسن و امام حسين عليهماالسلام) فرمود: «هم اكنون، برخيزيد و كُشتى بگيريد».
آن دو از جاى برخاستند تا كشتى بگيرند. فاطمه عليهاالسلام كه براى كارى [از خانه]خارج شده بود، وارد شد و شنيد كه پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مى‏گويد: «دوباره، اى حسن ! حسين را محكم بگير و به زمين بزن».
[از اين رو] به پدر گفت: شگفتا اى پدر ! اين را بر آن ديگرى تحريك مى‏كنى؟ آيا بزرگ‏تر را بر كوچك‏تر تحريك مى‏كنى ؟!
پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به او فرمود: «دختر عزيزم ! آيا خشنود نيستى از اين كه من بگويم: "اى حسن! حسين را محكم بگير و به زمين بزن ؛ در حالى كه دوست من جبرئيل مى‏گويد: "اى حسين! حسن را محكم بگير و بر زمين بزن ؟"».۲

1.. دَع ابنَكَ يَلعَبُ سَبعَ سِنينَ، ويُؤَدَّبُ سَبعَ سِنينَ، وألزِمهُ نَفسَكَ سَبعَ سِنينَ، فإن أفلَحَ، وإلاّ فَإنّهُ مِمَّن لا خَيرَ فيهِ كتاب من لا يحضره الفقيه : ج ۳ ص ۴۹۲ ح ۴۷۴۳ .

2.. قالَ النَّبِيُ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله لَهُما [لِلحَسَنِ وَالحُسَينِ عليهماالسلام] : قُوما الآنَ فاصطَرعا، فَقاما لِيَصطَرِعا، وقَد خَرَجَت فاطِمَةُ عليهاالسلام في بَعضِ حاجَتِها، فَدَخَلَت فَسَمِعَتِ النَّبِيَ صلى‏الله‏عليه‏و‏آلهوهُوَ يَقولُ : إيهِ يا حَسَنُ! شُدَّ عَلَى الحُسَينِ فَاصرَعهُ.
فَقالَت لَهُ : يا أبَه، واعَجَباهُ! أتُشَجِّعُ هذا عَلى هذا، أتُشَجِّعُ الكَبيرَ عَلَى الصَّغيرِ؟!
فَقالَ لَها : يا بُنَيَّةُ، أما تَرضَينَ أن أَقولَ أنا : يا حَسَنُ، شُدَّ عَلَى الحُسَينِ فَاصرَعهُ، وهذا حَبيبي جَبرَئيلُ يَقولُ : يا حُسَينُ، شُدَّ عَلَى الحَسَنِ فَاصرَعهُ؟ الأمالى ، صدوق : ص ۵۳۰ ح ۷۱۷ .

  • نام منبع :
    شکوفه‌های زندگی(برگرفته از حکمت‌نامه کودک)
    سایر پدیدآورندگان :
    عباس پسندیده، مرتضي خوش نصيب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2362
صفحه از 87
پرینت  ارسال به