تُهَلِّلُنِي ثُمَّ قَسَمْتُهَا ثِنْتَيْنِ وَ قَسَمْتُ الثِّنْتَيْنِ ثِنْتَيْنِ فَصَارَتْ أَرْبَعَةً مُحَمَّدٌ وَاحِدٌ وَ عَلِيٌّ وَاحِدٌ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ ثِنْتَانِ ثُمَّ خَلَقَ اللّه فَاطِمَةَ مِنْ نُورٍ ابْتَدَأَهَا رُوحاً بِلَا بَدَنٍ ثُمَّ مَسَحَنَا بِيَمِينِهِ فَأَفْضَى نُورَهُ فِينَا».
منبع: کلینی، الکافی، ج۱، ص ۴۴۰.
سند: احْمَدُ بْنُإِدْرِيسَ > الْحُسَيْنِ بْنِعُبَيْدٍاللّه بنسهل القمی > مُحَمَّدِ بْنِعِيسَى وَ مُحَمَّدِ بْنِعَبْدِاللّه > عَلِيِّ بْنِحَدِيدٍ > مُرَازِمٍ > أَبِيعَبْدِاللّه جعفر الصادق علیه السلام.
اعتبار سنجی: اولین راوی از انتهای سند، یعنی احمد بنادریس از راویان بزرگ و توثیق شده است.۱ راوی بعد حسین بنعبیداللّه سهل قمی است که قمیها وی را متهم به غلو و از قم بیرون کردند.۲ نجاشی و طوسی بدون آنکه قضاوتی کنند، گفتهاند که کسانی او را متهم به غلو کردهاند.۳ از صیغه مجهول (رمی بالغلو، یرمی بالغلو) که نجاشی و طوسی به کار بردهاند میتوان حدس زد که چندان با نظر قمیها موافق نبودهاند؛ به ویژه که نجاشی در عین گزارش متهم شدن او به غلو، احادیث کتب او را صحیح میداند بدون آنکه یک کتاب یا یک حدیث را استثنا کند.۴ بدین ترتیب میتوان وی را در احادیثش مورد اعتماد و ثقه دانست؛ به ویژه آنکه دانشمند بزرگی همچون احمد بنادریس به او اعتماد کرده است.
به نظر میرسد این اعتماد به زمانی مربوط است که هنوز حسین بنعبیداللّه از قم اخراج نشده بود. نجاشی هنگام بیان طریق خود به یک کتاب گزارش میکند که احمد بنادریس میگوید این کتاب را حسین بنعبیداللّه بنسهل در حال