تسبیحگو بودن اهلالبیت علیهم السلام، را نیز شامل میشوند، آن مضامین نیز وارد شبکه ارتباطات معنایی روایات راجع به خلقت نوری و وجود پیشین اهلالبیت علیهم السلام میشوند تا جایگاه مناسب خود را در این شبکه بیابند. جاگیری مناسب احادیث سنداً ضعیف در این شبکه معنایی، موجب جبران ضعف سند آنها میگردد و آنها را به درجه احادیث معتبر ارتقا میبخشد؛ همانگونه که اگر یک روایت یا بخشی از آن با این شبکه ناسازگار باشد، خود به خود اعتبارش کاهش مییابد، حتی اگر به لحاظ معیارهای سندی واجد اعتبار باشد.
بدین ترتیب، مجموعه قرائن سندی، متنی و محتوایی میتوانند یکدیگر را تقویت کنند و ما را به نتیجهای اطمینانبخش درباره اعتبار یا بیاعتباری یک حدیث برسانند.
ترتب قرائن
بررسی وثاقت روات در رتبه بعد از بررسی اعتبار کتب حدیثی قرار دارد؛ اما دشوار بتوان بین قرائن سندی و منبعشناختی از یکسو و قرائن محتوایی از سوی دیگر چنین ترتبی برقرار دانست و یکی را بر دیگری مقدم کرد. میتوان از قرائن سندی و منبعشناختی شروع کرد و سپس به قرائن محتوایی رسید یا بالعکس. همچنین نمیتوان با انجام یکی از دیگری مستغنی شد؛ مثلاً اگر روایتی از ارزیابیهای سندی به سلامت عبور کرد، ولی با نظام ارتباطات معنایی مجموعه احادیث راجع به یک موضوع ناسازگار بود، باید در صدورش از معصوم تردید کرد یا وجه صدور را امری غیر از بیان واقع دانست.
از سوی دیگر، اگر درباره یک موضوع مجموعهای از احادیث داشته باشیم که در شبکه ارتباطات معنایی کاملاً با یکدیگر همخوان باشند، ولی هیچ قرینه سندی و متنی از انتساب آنها به معصوم پشتیبانی نکند، به آسانی نمیتوان احتمال