عرفانگرا و نصگرا در نحوه تفسیر روایات معارفی، از جمله روایات خلقت نوری، در مقابل هم قرار گرفتند. نقطه مشترک هر دو جریان عبور از سختگیریهای روشی و محتوایی مدارس قم و بغداد درباره احادیث فضائل اهلالبیت علیهم السلامو پذیرش اعتبار آنها و تلاش برای تفسیر و تبیین آنها بود. از این حیث میتوان گفت امامشناسی هر دو جریان در کل در سطحی بالاتر از امامشناسی مدارس قم و بغداد قرار داشت و بیش از آنها فضائل و مقامات اهلالبیت علیهم السلام را تاب میآورد.
فضای جدید اقتضا میکرد که ارزیابیهای رجالی قمیان و بغدادیان، که در کتب رجالی منعکس بود، بازنگری و تعدیل شود؛ چراکه اکنون به نظر میرسید که برخی از تضعیفات رجالی ایشان از تعریفشان از حدود و ثغور غلو ناشی میشد. سید بحر العلوم (متوفای ۱۲۱۲ ق) پس از نقل تضعیف تعدادی از قمیها و بغدادیها درباره سهل بنزیاد، روایات او را خالی از ارتفاع و تخلیط میداند و با عجولانه دانستن تضعیفات قمیها، بهویژه احمد بنمحمد بنعیسی که سهل بنزیاد را تبعید کرده بود، این قبیل تضعیفات را بیاعتبار میخواند.۱
ابوعلی حائری (متوفای ۱۲۱۶ ق) تصریح میکند که بسیاری از قدما، بهویژه قمیها و ابنغضائری، بر حسب اجتهاد خود درباره امامان اعتقاداتی داشتند و تعدی از آن اعتقادات را غلو و ارتفاع محسوب میکردند. از این رو، باید در تضعیف قدما به دیده تأمل و تردید نگریست.۲
به نظر میرسد آنچه از این دو شاگرد وحید بهبهانی نقل کردیم اختصاصی به ایشان ندارد و بیشتر فقهای اصولی پیرو مکتب وحید بهبهانی همین دیدگاه رجالی را برگزیدهاند. بر این اساس، میتوان گفت که کثیری از فقهای پیرو این مکتب نیز که