287
خلقت نوری پیامبر صلی الله علیه و اله و اهل البیت علیهم السلام در اندیشۀ امامیۀ نخستین

عرصه را نه فقط بر غالیان، بلکه بر اندیشه متهمان به غلو، تنگ می‌‌‌کرد این بود که شیخ مفید دایره غلو در باب خلقت نوری را گسترش داد به نحوی که هرگونه قول به خلقت نوری اهل‌البیت علیهم السلامدر عوالم پیشین را در برگیرد. احتمالاً همین توسعه دایره غلو در باب خلقت نوری و در باب برخی فضائل دیگر نجاشی و ابن‌‌‌غضائری را به تضعیف قطعی مفضل بن‌‌‌عمر سوق داده است. این در حالی است که روایاتی که محدثان قمی از وی در کتب خود درج کرده‌‌‌اند عاری از سبک داستانی و اسطوره‌‌‌ای است که در روایات غالیان به چشم می‌‌‌خورد. در عین حال، عامل دیگری وجود دارد که حساسیت عالمان بغداد، از جمله ابن‌‌‌غضائری، را به روایات اشخاصی از قبیل مفضل بن‌‌‌عمر برانگیخته است و آن مسائلی است که غالیان رسمی از پیش خود بر احادیث منقول از امثال مفضل افزودند.۱

نمونه‌‌‌ای از این افزوده‌‌‌ها را می‌‌‌توان در حدیثی دید که خصیبی در الهدایة الکبری به طریق محمد بن‌‌‌نصیر نمیری، که از غلات بود،۲ از مفضل درباره ماجراهای عهد غیبت و ظهور امام زمان علیه السلامنقل می‌‌‌کند. سبک داستانی این روایت طولانی، اشتمال

1.. ابن‌‌‌غضائری، رجال، ص۸۷.

2.. شیخ طوسی، رجال، ص۴۰۲؛ كشی، رجال، ص۵۲۰؛ شیخ طوسی، الغیبة، ص۳۹۸- ۳۹۹. نکته جالبی که در گزارش کشی وجود دارد این است که نصر بن‌‌‌الصباح گزارش می‌‌‌کند که امام هادی علیه السلاممحمد بن‌‌‌نصیر نمیری را لعن کرده است؛ اما کشی در خلال برخی از گزارش‌‌‌های خود از نصر بن‌‌‌الصباح او را غالی معرفی می‌‌‌کند (كشی، رجال، ص۱۸، ۳۲۲). با توجه به کثرت نقل‌‌‌های کشی از نصر بن‌‌‌الصباح، که بالغ بر ۵۱ مورد است، می‌‌‌توان حدس زد که درصدی از اعتبار را برای وی قائل است، ولی با اعتقادات وی موافق نیست و آنها را غالیانه می‌‌‌داند. به نظر می‌‌‌رسد که در اینجا سخن شیخ طوسی می‌‌‌تواند راه‌‌‌گشا باشد که می‌‌‌گوید از علما و مشایخ عصر خود بود و از ایشان روایت می‌‌‌کرد و در نهایت می‌‌‌افزاید «إلا أنه قيل: إنه كان من الطيارة غال» (شیخ طوسی، رجال، ص۴۴۹). از تعبیر «قیل» که شیخ طوسی به کار برده می‌‌‌توان حدس زد که با ادعای غالی بودن نصر بن‌‌‌الصباح چندان موافق نیست. بدین ترتیب، بر اساس مجموعه قرائن می‌‌‌توان نصر بن‌‌‌الصباح را از غالیان متمایز کرد و جزو متهمان به غلو محسوب داشت.


خلقت نوری پیامبر صلی الله علیه و اله و اهل البیت علیهم السلام در اندیشۀ امامیۀ نخستین
286

راست‌‌‌باور بوده است، نه اصل آن و مفاهیم مرتبطی از قبیل اظله و اشباح. مقصود از روایت در اینجا نه فقط متن منقول از معصوم، بلکه شرح و بسطی است که گاه غالیان از جانب خود می‌‌‌افزودند، چه با انتساب آن به معصوم و چه بدون آن. بر این اساس، اگر تفکیک پیش‌‌‌گفته بین غالیان، متهمان به غلو و راست‌‌‌باوران را مفروض بگیریم، وجه اتهام‌‌‌زنی راست‌‌‌باوران به متهمان به غلو همین بوده که روایات ایشان گاه سبک و سیاقی داستانی و اساطیری به خود می‌‌‌گرفته که به روایت غالیانه نزدیک می‌‌‌شده است.

کتب رجال شاهدی است بر اینکه شیعیان درباره غالی بودن یا نبودن امثال مفضل بن‌‌‌عمر اختلاف داشتند. به نظر می‌‌‌رسد که این اختلاف در اشخاص از اختلاف در ترسیم مرز بین روایت غالیانه و روایت راست‌‌‌باورانه از فضائل اهل‌البیت علیهم السلام، به‌‌‌ویژه خلقت نوری، ناشی می‌‌‌شده است. با بزرگ‌‌‌تر یا کوچک‌‌‌تر دانستن دایره هر کدام از روایت‌‌‌های غالیانه و راست‌‌‌باورانه تعداد بیشتری از افراد و روایات در حیطه یکی از آن دو دایره قرار می‌‌‌گرفتند. این کشمکش در مدرسه قم و احیاناً پیش از آن در کوفه وجود داشت تا آنکه نوبت به مدرسه کلامی بغداد رسید. در این مدرسه دو تحول در روش کلامی رخ داد که نتایجش از جمله در بحث خلقت نوری، هر چند به صورت غیر مستقیم، منعکس شد: نخست آنکه حجیت خبر واحد در امور اعتقادی نفی شد.

بدین ترتیب، در این مدرسه حتی در صورت عبور روایات از صافی ارزیابی سندی، امکان کنار نهادنشان به دلیل خبر واحد بودنشان وجود داشت. دوم آنکه عقل نیز می‌‌‌توانست درباره جواز یا عدم جواز عقلی ظاهر روایات اظهار نظر کند؛ در نتیجه، امکان تأویل روایات قطعی الصدور نیز وجود داشت. طبیعی است که در چنین فضایی، اندیشه غالیانه که مستند اظهار شده آن روایات منقول از معصومان بود، مجال چندانی برای مطرح شدن و مانور دادن نداشت. آنچه در این مدرسه

  • نام منبع :
    خلقت نوری پیامبر صلی الله علیه و اله و اهل البیت علیهم السلام در اندیشۀ امامیۀ نخستین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    1398
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    انتشارات دارالحدیث
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20170
صفحه از 319
پرینت  ارسال به