285
خلقت نوری پیامبر صلی الله علیه و اله و اهل البیت علیهم السلام در اندیشۀ امامیۀ نخستین

است. اشعری گزارشی از دیدگاه مغیرة بن‌‌‌سعید درباره داستان آفرینش ارائه می‌‌‌دهد که به موجب آن خداوند معاصی بندگان را در کف دست خود نوشت و به سبب آن معاصی غضب کرد و عرق کرد. از عرق او دریایی پدید آمد و خداوند در آن دریا ظل خود را دید. خداوند چشم آن ظل را گرفت و از آن خورشید را آفرید. خداوند ظلال مخلوقات را آفرید و اولین ظلی که آفریده شد، ظل پیامبر خاتم صلی الله علیه و الهبود، آنگاه آن حضرت را در همان حال که ظل بود، به سوی مخلوقات فرستاد.۱ همان‌‌‌طور که گفتیم نمی‌‌‌توان کتاب مقالات الاسلامیین را به‌‌‌تنهایی منبعی معتبر برای اسناد یک قول به مخالفان اعتقادی نویسنده‌اش تلقی کرد، مگر آنکه شواهدی از منابع قابل اعتمادتر در دست باشد. با همین معیار می‌‌‌توان تصور کرد که گزارش اشعری حقایقی را، هرچند به صورت اغراق‌‌‌شده، در بر دارد؛ چرا که گزارش‌‌‌های متعدد شیعی درباره عقاید غلوآمیز مغیرة بن‌‌‌سعيد وجود دارد.۲

گذشته از آن، میراث متأخر جریان غلو، مشخصاً کتاب الهفت و الاظله، نیز صورت تکامل‌‌‌یافته‌‌‌ای از داستان اسطوره‌ای آفرینش را گزارش کرده که در آن از عوالم اشباح و اظله به تفکیک و به تفصیل سخن گفته شده است. بدین ترتیب می‌‌‌توان از وجود روایت غالیانه‌‌‌ای از ماجرای خلقت نوری اطمینان حاصل کرد؛ اما همان‌‌‌طور که اشاره شد، نقل روایات اظله اختصاصی به غالیان و متهمان به غلو ندارد، بلکه غلوستیزان نیز روایات اظله را نقل کرده‌‌‌اند. کتاب الاظله نوشته احمد بن‌‌‌محمد بن‌‌‌عیسی،۳ که در غلوستیزی شهره است، شاهد گویای این مدعا است. بدین ترتیب، می‌‌‌توان نتیجه گرفت که در دو مدرسه کوفه و قم روایتی از ماجرای خلقت نوری که جنبه داستانی و اساطیری داشته مورد انکار و مخالفت راویان

1.. اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۷-۸.

2.. كشی، رجال، ص۱۹۲، ۲۲۳- ۲۲۸، ۲۹۰، ۳۰۲، ۳۰۵، ۴۸۳.

3.. نجاشی، رجال، ص۸۳.


خلقت نوری پیامبر صلی الله علیه و اله و اهل البیت علیهم السلام در اندیشۀ امامیۀ نخستین
284

می‌‌‌کند من پیامبر بودم در حالی که هنوز آدم بین روح و جسد بود.۱ دومین سرنخ، روایات خلقت نوری است که در منابع شیعی از چهار امام نخست، که در قرن نخست می‌‌‌زیستند، یا از امامان بعدی که سند سخن خود را از طریق پدرانشان به رسول خدا صلی الله علیه و الهرسانده‌‌‌اند، نقل شده است. در هر حال، پی‌‌‌گیری این سرنخ‌‌‌ها و مقایسه آنها با یکدیگر و بحث از اینکه تا چه اندازه می‌‌‌توانند ما را از وجود آموزه خلقت نوری پیامبر صلی الله علیه و الهو اهل‌البیت علیهم السلامدر قرن نخست مطمئن سازند، مجال دیگری را می‌‌‌طلبد. از قرن اول که بگذریم، همان‌‌‌گونه که در فصل سوم دیدیم، نشانه‌‌‌ها و شواهد روشنی بر وجود و انتشار آموزه خلقت نوری اهل‌البیت علیهم السلامدر قرون دوم و سوم و چهارم، یعنی زمان شکوفایی دو مدرسه حدیثی و کلامی کوفه و قم، در اختیار داریم.

در حقیقت در خصوص این قرون پرسش ما درباره وجود چنین آموزه‌‌‌ای در میان شیعیان نیست، بلکه درباره میزان رواج آن است. در پاسخ به این سؤال دیدیم که تنها خط فکری‌‌‌ای که به نظر می‌‌‌رسد هیچ حدیث خلقت نوری را در پرونده نقل حدیث خود نگنجانده، خط فکری هشام بن‌‌‌حکم است. در مقابل، دیگر خطوط فکری کمابیش احادیث خلقت نوری را نقل کرده‌‌‌اند. حضور پررنگ متهمان به غلو که ایشان را، برای متمایز کردن از دیگر امامیان، اصحاب امام‌‌‌شناسی والامرتبه می‌‌‌نامیم، نشان می‌‌‌دهد که این گروه اهتمام ویژه‌‌‌ای به ترویج این آموزه داشته است. اهتمام ویژه یک گروه به یک عقیده عمومیت آن عقیده را نفی نمی‌‌‌کند؛ از این رو، می‌‌‌توان گفت اصل قول به خلقت نوری بین عموم امامیان مشترک بود؛ در عین حال شواهدی وجود دارد که غالیان روایتی خاص از آموزه خلقت نوری و به طور کلی وجود پیشین اهل‌البیت علیهم السلامداشته‌‌‌اند که جنبه اساطیری داشته و آمیخته با تشبیه بوده

1.. الحاکم النیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۶۶۵. این حدیث را هم حاکم نیشابوری و هم ذهبی تصحیح کرده‌‌‌اند.

  • نام منبع :
    خلقت نوری پیامبر صلی الله علیه و اله و اهل البیت علیهم السلام در اندیشۀ امامیۀ نخستین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    1398
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    انتشارات دارالحدیث
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20214
صفحه از 319
پرینت  ارسال به