خلقتشان از یک منشأ یا ماده نوری اشاره نکرده باشند؛۱
۳. احادیثی که میگویند اهلالبیت علیهم السلام در وجود پیشین خویش از جنس نور بودهاند، هرچند سخنی از خلقت ایشان از نور یا خلقت همچون نور به میان نیاورده باشند؛۲
۴. احادیثی که اهلالبیت علیهم السلام را در وجود پیشینشان شبح نور یا ظل النور (سایه نوری) معرفی میکنند.۳
به این چهار دسته میتوان دسته پنجمی از احادیث را ملحق کرد که میگویند اهلالبیت علیهم السلام در وجود پیشین خود از جنس ظل (سایه) بودهاند.۴ آنچه امکان میدهد که این دسته از احادیث را - که تعدادشان در مقایسه با دستههای قبل اندک است - ملحق به احادیث خلقت نوری کنیم، احادیث دسته چهارم است که اهلالبیت علیهم السلام را به هنگام آغاز خلقتشان ظل النور میداند. این احادیث را میتوان قرینه بر این قرار داد که روایاتی که اهلالبیت علیهم السلام را در آغاز خلقتشان نور معرفی میکنند و احادیثی که آنان را در آغاز خلقتشان ظل معرفی کنند، تعابیر مختلفی از یک حقیقتاند که به اعتبارات مختلف از آن به «نور» و «ظل» و «ظل النور» تعبیر شده است.
روش اعتبار سنجی: جمع قرائن
روش برگزیده این نوشتار برای اعتبار سنجی روایات عبارت است از جمع قرائن.۵
1.. از باب نمونه نک: شیخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج۲، ص۳۳۶.
2.. از باب نمونه نک: طبری آملی، المسترشد في إمامة علي بن أبي طالب علیه السلام، ص۶۲۹-۶۳۰.
3.. از باب نمونه نک: کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۴۲ .
4.. از باب نمونه نک: کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۳- ۲۰۴.
5.. این روش در حقیقت تلفیقی از روش قدما، روش متأخران و معاصران است که عناصر دیگری نیز به آنها افزوده شده است. روشن است که بیان اولیهای که در متن آمده نیاز به تنقیح و تبیین مبانی و ادله دارد که انجام آن از عهده این مختصر بیرون است. پیشفرض روش بالا آن است که اولاً در روش قدما برای سنجش احادیث به هر کدام از سند، متن مکتوب و محتوای حدیث توجه میشده است و ثانیاً آنچه به روش رجالی متأخران موسوم است در حقیقت بسط یک وجه از وجوه سهگانه فوق، یعنی بسط ارزیابی سندی، است.