از این رو، به نظر میرسد برای تدقیق بیشتر طبقهبندی مذکور باید نمودار نسلهای عالمان ری را رسم کرد. سپس بر اساس بسامد زنجیرههای سه نسلی یا چهارنسلی معیار واحد یا معیارهای مکملی را برای طبقهبندی ایشان به دست داد. روشن است که این کار از عهده نوشتار حاضر خارج است.
صرف نظر از این ملاحظه کلی، در نوشتار حاضر چند اصلاح موردی ناظر به تحقیق مذکور صورت گرفته است، از جمله آنکه به چند شخصیت احیاناً برجسته که در تحقیق مذکور از قلم افتادهاند، توجه شده است. نخستین شخصیت عبدالجلیل قزوینی رازی، مؤلف النقض، است که شخصیت مهمی در زمان خود بوده است. وی با آنکه اصالتاً قزوینی است در ری لوطن داشته و در آنجا مدرسه تأسیس کرده است.۱
به نظر میرسد که باید او را در طبقه دوم عالمان ری جای داد. شخصیت از قلم افتاده دیگر ابنحمزه طوسی، نویسنده الثاقب فی المناقب است، که اگرچه مسکنش مشهد بوده، سفری به ری داشته و نزد عالمان ری شاگردی کرده است.۲ از آنجا که سفر وی به ری در حدود سال ۶۰۰ بوده،۳ باید وی را در طبقه سوم یا چهارم عالمان ری گنجاند. سومین شخصیت ابن المشهدی، نویسنده المزار، است که نزد تنی چند از مشایخ ری درس آموخته و حتی کتاب تاریخی کلامی نیز تألیف کرده است. وی نیز با توجه به شاگردی نزد عالمان طبقه دوم، در طبقه سوم عالمان ری قرار میگیرد.
نکته اصلاحی دیگر آن است که در طبقهبندی مذکور، مرتضی بنداعی حسنی، که در طبقه دوم عالمان ری قرار دارد، مؤلف کتاب تبصرة العوام فی معرفة