253
خلقت نوری پیامبر صلی الله علیه و اله و اهل البیت علیهم السلام در اندیشۀ امامیۀ نخستین

به نظر شیخ طوسی نیز پذیرفتن عالم ذرّ مستلزم پذیرفتن تناسخ است؛ چراکه تناسخ همین است که خداوند قبلاً انسان‌‌‌ها را مکلف کرده باشد، سپس آنها را برای پاداش و عذاب برگرداند؛ در حالی‌‌‌که خود انسان‌‌‌ها تکلیف قبلی را فراموش کرده‌‌‌اند.۱

به طور خلاصه، متکلمان بغداد بدون اینکه به روشنی بین دو فرض وجود پیشین (ارواح بدون ابدان و ارواح با ابدان) تفکیک کنند، آن را بر مبنای بطلان تناسخ، باطل دانسته‌‌‌اند. به نظر می‌‌‌رسد که بین هر دو فرض وجود پیشین با تناسخ تفاوت وجود دارد؛ چراکه تناسخ یعنی خارج شدن روح انسان از یک بدن و قرار گرفتن در بدنی غیر از بدن قبل که می‌‌‌تواند در طول زمان چندین بار تکرار شود. روشن است که این تعریف نه بر وجود پیشین ارواح بدون ابدان صدق می‌‌‌کند و نه بر وجود پیشین ارواح در قالب ابدان ذرّی. در فرض نخست اصولاً بدنی در کار نیست و در فرض دوم ارواح در عالم پیشین در ابدان قرار گرفته‌‌‌اند، اما این ابدان همان ابدانی هستند که ارواح در عالم دنیا نیز در آنها قرار می‌‌‌گیرند.

به تعبیر دیگر، روح انسان در عالم دنیا وارد همان بدن ذرّی‌‌‌ای می‌‌‌شود که در عالم پیشین وارد شده بود، با این تفاوت که بدن ذرّی در دنیا با قرار گرفتن در نطفه قابلیت رشد و نمو پیدا می‌‌‌کند، ولی این رشد و نمو هویت جدیدی به آن نمی‌‌‌بخشد، درست همان‌‌‌گونه که رشد و نمو تدریجی فرد در دنیا موجب نمی‌‌‌شود که در طول زمان به چند فرد متفاوت تبدیل شود.۲

بطلان غلو، دلیلی بر نفی عالم انوار

بحث غلو فقط درباره روایات راجع به خلقت یا وجود نوری اهل‌البیت علیهم السلاممطرح است. تا آنجا که نگارنده بررسی کرده، تنها شیخ مفید این روایات را بررسی کرده

1.. شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج‏۵، ص۲۹.

2.. نک: برنجکار، مبانی خداشناسی در فلسفه یونان و ادیان الهی، ص۲۴۲-۲۴۴.


خلقت نوری پیامبر صلی الله علیه و اله و اهل البیت علیهم السلام در اندیشۀ امامیۀ نخستین
252

است.۱ از آنجا که شیخ مفید برای ابطال هر دو عالم ارواح و عالم ذرّ به بطلان تناسخ استناد می‌‌‌کند، می‌‌‌توان احتمال داد که به نظر وی قول به هر گونه وجود پیشین انسان، چه ارواح بدون ابدان و چه ارواح در ابدان مستلزم تناسخ است.

سید مرتضی در پاسخ به سؤالی که در آن استناد اصحاب تناسخ به روایات دالّ بر خلقت ارواح قبل از ابدان بازگو شده، تأکید می‌‌‌کند که خود و استادانش بطلان تناسخ را به دلایل قوی روشن کرده‌‌‌اند.۲

جالب است که یکی از ادله سید مرتضی بر بطلان تناسخ به یاد نداشتن عوالم پیشین است که آن را دلیلی بر بطلان قول به عالم ذرّ دانسته است. وی در رد قائلان به تناسخ که می‌‌‌گویند دردهایی که بر کودکان وارد می‌‌‌شود در حقیقت جزای اعمال بد آنان در زندگانی پیشین است، استدلال می‌‌‌کند که اگر زندگانی پیشینی در کار بود، انسان‌‌‌ها باید آن را به یاد می‌‌‌آوردند.۳

سید مرتضی تعریف مستقلی از تناسخ ارائه نکرده است؛ اما در سؤالی که به دست وی رسیده تعریفی ضمنی از تناسخ دیده می‌‌‌شود. سائل می‌‌‌پرسد: «گفت‌‌‌وگویی که (در عالم ذرّ) صورت گرفته با ارواح بدون ابدان بوده یا ارواح با ابدان؟ در صورت نخست چگونه ارواح قائم به نفس بودند، در حالیکه ارواح اعراض‌‌‌اند و نیازمند محل و ابزار در صورت دوم تناسخ لازم می‌‌‌آید».۴

بدین ترتیب، به نظر این سائل، تناسخ در صورتی لازم می‌‌‌آید که در وجود پیشین، ارواح و ابدان با هم باشند، نه ارواح به‌‌‌تنهایی. سید مرتضی در پاسخ، بطلان تناسخ را مبنایی برای بطلان قول وجود پیشین قرار می‌‌‌دهد؛ اما به تفکیکی که در سؤال مطرح شده بود، اشاره نمی‌‌‌کند.

1.. شیخ صدوق، الاعتقادات، ص۶۳.

2.. شریف مرتضی، رسائل الشريف المرتضی، ج‏۴، ص۳۰.

3.. شریف مرتضی، الذخيرة فی علم الكلام، ص۳۶.

4.. شریف مرتضی، الطرابلسیات الاولی، ص۱۹۲.

  • نام منبع :
    خلقت نوری پیامبر صلی الله علیه و اله و اهل البیت علیهم السلام در اندیشۀ امامیۀ نخستین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    1398
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    انتشارات دارالحدیث
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20140
صفحه از 319
پرینت  ارسال به