دنیا و نیز گذشت زمانی طولانی از ماجرای عالم ذرّ نمیتواند توجیهکننده فراموشی عالم ذرّ باشد؛ چراکه تخلل عدم و گذشت زمان طولانی نظیر حالاتی از قبیل خواب و مستی و اغما است که مانع یادآوری حوادث گذشته نمیشوند. در فرض دوم نیز خطاب کردن به موجود غیر زنده و استشهاد او فعل قبیحی است که نمیتوان آن را به خدا نسبت داد.۱
به نظر میرسد که شیخ طوسی نیز همین دو احتمال (عاقل بودن و عاقل نبودن انسانها در عالم ذرّ) را در نظر داشته است. وی از طرفی مضمون روایت اخراج ذریه بهصورت ذرّ از پشت حضرت آدم را غیر جایز میداند؛ چراکه حجتی بر اطفال نیست و خطاب ایشان در امور متعلق به تکلیف حسن نیست، چه رسد به موجودی که به مثابه ذرّ است.۲ ظاهراً وی در اینجا احتمال غیر عاقل بودن ذرّ را در نظر دارد. از طرف دیگر، در ادامه عبارتش این احتمال را که ماجرای عالم ذرّ به دلیل گذشت زمان طولانی و کوتاه مدت بودن ماجرا فراموش شده باشد رد میکند. به اعتقاد او، انسان امور عظیمه خارق عادت را فراموش نمیکند، همانطور که انسان در قیامت احوال دنیا را به یاد میآورد و اصحاب کهف بعد از بیداری ماجرای چند صد سال پیش را به یاد آوردند.۳ به یاد نیاوردن عوالم پیشین دلیل آن است که قول به آن خلاف عقل است. خلاف عقل بودن یک دیدگاه موجب طرد آن دیدگاه است، حتی اگر روایاتی بر آن دلالت کنند. به نظر شیخ مفید و سید مرتضی، روایاتی که خلاف عقل باشند حجت نیستند و باید کنار گذاشته شوند، مگر آنکه معنای صحیحی برای آن یافت شود.۴
به نظر میرسد که فراموشی عوالم پیشین نمیتواند دلیلی بر نبود آن باشد؛