بدین معنا است که خداوند عقل او را کامل کرده و از طریق نشانههایی که در آفرینش قرار داده او را به وجود خالق و محدث رهنمون میشود. شاهد گرفتن ایشان بر خودشان همان نشانههای آفرینش است که در وجود انسانها نمایان است. مقصود از اینکه ایشان «بلی» گفتند، این نیست که سخنی بر زبان جاری کردند، بلکه این است که با وجود نشانههای آفرینش نمیتوانستند منکر وجود محدث شوند؛ از این رو مثل کسی هستند که لفظ بلی را گفته باشد.۱
سید مرتضی در مقام رد تفسیر قائلان به عالم ذرّ از این آیه، تفسیر کسانی را مستند قرار میدهد که ایشان را «اهل الکتاب و التأویل» مینامد. به گفته وی، ایشان در تفسیر خود روشن کردهاند که تفسیر اهل تناسخ (تعبیری که سید مرتضی در اینجا بر قائلان به عالم ذرّ اطلاق میکند) از این آیه درست نیست؛ چراکه خداوند در آیه تعبیر «بنی آدم» و «ظهورهم» و «ذرّیتهم» را به کار برده، نه آنگونه که قائلان به عالم ذرّ فهمیدهاند، «آدم» و «ذریته» و «ظهره». همچنین اهل الکتاب و التأویل در تفسیر این آیه بیان کردهاند که امکان دارد خداوند عده محدودی از افراد را (در همین دنیا) بر خودشان شاهد گرفته باشد تا هم حجت بر ایشان تمامتر باشد و هم لطف در حق دیگر انسانها باشد. اما به نظر سید مرتضی، از این آیه میتوان تفسیر بهتری ارائه داد که مربوط به همه انسانها باشد، نه جمع محدودی از آنها. سید مرتضی معتقد است مقصود از استشهاد (الست بربکم) در آیه همین است که خداوند ذرّیه را طوری آفریده که میتواند فرد اهل نظر و تأمل را به معرفت خداوند و وجوب عبادتش دلالت کند و شهادت دادن ایشان (قالو بلی) این است که دلالت بر معرفت و وجوب عبادتش را پذیرفته و مسخر آن شدهاند.۲
سید مرتضی از زبان مخالفان این اشکال را بر تفسیر خود وارد میکند که بنا بر