تقدم در خلقت فقط در صورتی قابل تصور است که اهلالبیت علیهم السلام تجرد تام داشته باشند. وی معتقد است که روایات طینت و خلق ارواح قبل از ابدان، در حقیقت مضمون روایات تقدم خلقت اهلالبیت علیهم السلام بر مابقی مخلوقات را تأیید میکنند.۱ این تفسیر از روایات خلقت نوری، در حقیقت منطبق کردن مضمون آن با هستیشناسی مبتنی بر عوالم چهارگانه طولی است که علامه در برخی از آثار خود، از جمله الرسائل التوحیدیه، از آن سخن گفته است.
به نظر وی، وجود مشتمل بر چهار عالم مترتب است: ۱. عالم لاهوت که همان عالم اسما و صفات است؛ ۲. عالم تجرد تام که عالم عقل، روح و جبروت نیز نام دارد؛ ۳. عالم مثال که عالم خیال، مثل معلقه، برزخ و ملکوت نیز نام دارد و ۴. عالم طبیعت که عالم ناسوت نیز نام دارد.۲ روشن است که از نظر علامه، خلقت نوری بر خلقت عالم دوم، یعنی عالم تجرد تام که همان عالم عقل، روح یا جبروت است، تطبیق میکند.
به رغم همه آثار پیشگفته، به نظر میرسد جای پژوهشهای تاریخی جامع الاطراف درباره هر کدام از سه موضوع خلقت نوری اهلالبیت علیهم السلام، عالم ارواح و عالم ذرّ همچنان خالی است. کتاب پیش رو بررسی تاریخی موضوع نخست را محور بحث قرار داده است؛ در عین حال بنا به اقتضای بحث، به ویژه در مقام گزارش و تحلیل سخن عالمانی که عوالم پیشین را یکجا و به طور کلی منکر شدهاند، از توجه ضمنی به دو موضوع دیگر غفلت نورزیده است.
فصل نخست از پنج فصل کتاب حاضر، که طولانی ترین فصل است، احادیث خلقت نوری را، که خاستگاه تمام مباحث کلامی در باب خلقت نوریاند، به بحث گذاشته است. این فصل تلاش کرده که فهرستی جامع از احادیث خلقت نوری در