23
خلقت نوری پیامبر صلی الله علیه و اله و اهل البیت علیهم السلام در اندیشۀ امامیۀ نخستین

تقدم در خلقت فقط در صورتی قابل تصور است که اهل‌البیت علیهم السلام تجرد تام داشته باشند. وی معتقد است که روایات طینت و خلق ارواح قبل از ابدان، در حقیقت مضمون روایات تقدم خلقت اهل‌البیت علیهم السلام بر مابقی مخلوقات را تأیید می‌‌‌کنند.۱ این تفسیر از روایات خلقت نوری، در حقیقت منطبق کردن مضمون آن با هستی‌‌‌شناسی مبتنی بر عوالم چهارگانه طولی است که علامه در برخی از آثار خود، از جمله الرسائل التوحیدیه، از آن سخن گفته است.

به نظر وی، وجود مشتمل بر چهار عالم مترتب است: ۱. عالم لاهوت که همان عالم اسما و صفات است؛ ۲. عالم تجرد تام که عالم عقل، روح و جبروت نیز نام دارد؛ ۳. عالم مثال که عالم خیال، مثل معلقه، برزخ و ملکوت نیز نام دارد و ۴. عالم طبیعت که عالم ناسوت نیز نام دارد.۲ روشن است که از نظر علامه، خلقت نوری بر خلقت عالم دوم، یعنی عالم تجرد تام که همان عالم عقل، روح یا جبروت است، تطبیق می‌‌‌کند.

به رغم همه آثار پیش‌‌‌گفته، به نظر می‌‌‌رسد جای پژوهش‌‌‌های تاریخی جامع الاطراف درباره هر کدام از سه موضوع خلقت نوری اهل‌البیت علیهم السلام، عالم ارواح و عالم ذرّ همچنان خالی است. کتاب پیش رو بررسی تاریخی موضوع نخست را محور بحث قرار داده است؛ در عین حال بنا به اقتضای بحث، به ویژه در مقام گزارش و تحلیل سخن عالمانی که عوالم پیشین را یک‌جا و به طور کلی منکر شده‌‌‌اند، از توجه ضمنی به دو موضوع دیگر غفلت نورزیده است.

فصل نخست از پنج فصل کتاب حاضر، که طولانی ترین فصل است، احادیث خلقت نوری را، که خاستگاه تمام مباحث کلامی در باب خلقت نوری‌‌‌اند، به بحث گذاشته است. این فصل تلاش کرده که فهرستی جامع از احادیث خلقت نوری در

1.. علامه طباطبایی، الرسائل التوحیدیة، ص۱۱۰.

2.. همان، ص۱۰۴.


خلقت نوری پیامبر صلی الله علیه و اله و اهل البیت علیهم السلام در اندیشۀ امامیۀ نخستین
22

مقدم بر عالم دنیا. همچنین برخلاف نظر مثبتان عالم ذرّ تقدم زمانی بر عالم دنیا ندارد، بلکه محیط بر عالم دنیا است. به نظر علامه، انسان دارای دو وجه است: وجهی به خدا و وجهی به مخلوقات. انسان در «وجه رو به خدا»یش در حقیقت یک وجود جمعی دارد که در آن انسان‌‌‌ها هم برای یکدیگر و هم برای خدای خود حاضرند و خداوند نیز برای ایشان حاضر است؛ این وجه از وجود انسان «ملکوت» نام دارد.۱ وی اشکالات وارد بر تقدم زمانی عالم ذرّ را بر تقدم زمانی ارواح نیز وارد می‌‌‌داند.۲ به نظر علامه، روایتی که اولین مخلوق را نور پیامبر صلی الله علیه و اله می‌‌‌داند از دیگر روایات که اولین مخلوق را آب یا لوح یا قلم می‌‌‌دانند قوی‌‌‌تر و روشن‌‌‌تر است. وی در تفسیر این روایت، نور پیامبر صلی الله علیه و اله را همان روح می‌‌‌داند که در لسان حکمت به او عقل اول گفته می‌‌‌شود:

۰.«نور رسول اللّه... كه همان روح است... در قوس نزول، عوالم را طى نموده و به عالم طبع و ماده رسيد و بعداً به واسطه طى قوس صعود مى‏رسد به همان جا، و ازل و ابد با يكديگر واحد مى‏شوند. اين روح همين‌‌‌جور سرازير مى‏شود تا مى‏رسد به عالم ماده، به ماده جزئيه و بعد كم‌‌‌كم شروع مى‏كند به حركت جوهرى و پيشرفت مى‏كند به سوى كمال خود، تا رفته‌‌‌رفته برسد به همان معنایى كه مى‏فرمايد: «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللّه نُورُ نَبِيِّكَ يَا جَابرُ»، و چيز تازه‏اى به وجود نيامده است؛ همان است كه هست، فقط یک نزول و صعودى پيدا شده است».۳

کاربرد اصطلاحاتی از قبیل عقل اول، قوس نزول و صعود و حرکت جوهری از صبغه صدرایی و عرفانی اندیشه علامه حکایت می‌‌‌کند. به نظر علامه، روایات دال بر تقدم آفرینش پیامبر صلی الله علیه و الهو اهل‌البیت علیهم السلام بر مابقی مخلوقات مستفیض یا متواتر است و این

1.. علامه طباطبایی، الميزان فى تفسير القرآن، ج‏۸، ص۳۲۰-۳۲۱.

2.. همان، ص۳۲۷.

3.. حسینی طهرانی، مهر تابان، ص۳۵۰-۳۵۱.

  • نام منبع :
    خلقت نوری پیامبر صلی الله علیه و اله و اهل البیت علیهم السلام در اندیشۀ امامیۀ نخستین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    1398
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    انتشارات دارالحدیث
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20159
صفحه از 319
پرینت  ارسال به