بنشعیب، از عمران بناسحاق، از محمد بنمروان از امام نقل میکند. هر سه این راویان افرادی مهمل یا مجهولاند؛ شاید بتوان محمد بنمروان را، با توجه به کثرت نسبی روایاتش (۵۸ روایت در کتاب کافی)، فردی دانست که در زمان خود شناخته شده بوده است.
در میانه سند روایت دوم۱ حسین بنعبیداللّه بنسهل قمی قرار دارد. همانطور که گفتیم، کشی او را از کسانی دانسته که قمیها به اتهام غلو از قم اخراج کردند۲ و نجاشی او را متهم به غلو دانسته است.۳ او این روایت را از محمد بنابراهیم جعفری، از احمد بنعلی، از محمد بنعبداللّه بنعمر بنعلی، از امام صادق علیه السلامنقل میکند. این سه فرد نیز، مانند سه فرد قبل، مهمل یا مجهولاند.
وجود این تعداد از افراد مهمل یا مجهول در سند این دو روایت، که هر دو از خلقت نوری خاص پیشین سخن میگویند، میتواند این فرض را مطرح کند که در مدرسه کوفه علاوه بر افراد شاخصی نظیر جابر و مفضل و محمد بنسنان، که راستباوری آنان یا مضمون روایاتشان مورد اختلاف بود، راویان کماهمیتی که جایگاه علمی نداشتند، نیز دستاندرکار نقل و ترویج این قبیل روایات بودند.
نقش محدثان برجسته در نقل احادیث خلقت نوری اهلالبیت علیهم السلام
عدهای از روات ثقه سهامدار اصلی نشر و ترویج آموزههای اهل البیت علیهم السلامدر میان شیعیان بودند. ایشان هم در زمان خود و هم در قرون بعد رواتی موثق تلقی شدهاند که اتهام غلو یا وضع دربارهشان مطرح نبوده است. از این رو، میتوان مدعی شد