خصیبی، که خود متهم به فساد مذهب بود،۱ در کتاب الهدایة الکبری احادیث متعددی را از او نقل کرده و در یک مورد پس از ذکر نام او، در ستایشش گفته است: «وَ كَانَ جَعْفَرُ بْنُمَالِكٍ رَاوِياً عُلُومَ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام».۲
ابراهیم بناسحاق الاحمری النهاوندی
ابراهیم بناسحاق که در سال ۲۶۹ زنده بوده،۳ یک حدیث خلقت نوری خاص پیشین را نقل کرده است.۴ ابنغضائری او را دارای ارتفاع در مذهب دانسته۵ و طوسی او را متهم در دینش معرفی کرده است.۶
بدین ترتیب در مجموع، هشت تن از روات متهم به غلو در مدرسه کوفه احادیث خلقت نوری اهلالبیت علیهم السلامرا نقل کردهاند. با توجه به اینکه روایات هر کدام از جابر (۴ روایت)، مفضل (۳ روایت)، محمد بنسنان (۴ روایت) و محمد بنعیسی بنعبید (۳ روایت) در چهار طبقه متوالی بیش از دیگر راویان است، میتوان حدس زد که این چهار راوی در میان آن هشت راوی نقش برجستهتری در نقل و ترویج روایات مذکور ایفا کردهاند. هر کدام از چهار راوی لااقل دو روایت دال بر خلقت نوری خاص پیشین نقل کردهاند. به نظر میرسد که بعد از ایشان عمرو بنشمر (همطبقه با مفضل و راوی یک حدیث خلقت نوری خاص پیشین و یک حدیث خلقت نوری خاص) و علی بنحماد (همطبقه با محمد بنسنان و
1.. نجاشی، رجال، ص۶۷؛ ابنغضائری، رجال، ص۵۴.
2.. خصیبی، الهدایة الکبری، ص۷۰.
3.. نجاشی، رجال، ص۱۹.
4.. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۱۸۰.
5.. ابنغضائری، رجال، ص۳۹.
6.. شیخ طوسی، الفهرست، ص۱۶.