میشوند تا با گذر از مراحل جنینی متولد شوند.
بر این اساس، بدون دشواری چندانی میتوانیم بگوییم هر کدام از این سه دسته روایات، از یک عالم پیشین و در مجموع از سه عالم پیشین سخن میگویند: ۱. عالم انوار، یعنی عالمی که در آن فقط انوار اهلالبیت علیهم السلامآفریده شده بودند و خبری از دیگر انسانها نبود؛ ۲. عالم ارواح که در آن ارواح همه انسانها مقدم بر ابدانشان آفریده شدند و ۳. عالم ذرّ که در آن ابدان همه انسانها به صورت موجوداتی ریز و ذرّهوار آفریده شدند. صرف نظر از جزئیاتی که در این روایات درباره هر کدام از این عوالم مطرح است و با گذر از بحثهای دشواری که درباره نسبت این عوالم پیش میآید، آنچه از منظر تاریخ کلامی اهمیت دارد آن است که وجود روایات فوق در منابع حدیثی، زمینهای برای سه بحث کلامی عمدتاً مجزا در نزد متکلمان، مفسران، فلاسفه و عارفان شیعی بوده است: ۱. بحث عالم انوار و خلقت نوری اهلالبیت علیهم السلام؛ ۲. بحث عالم ارواح و تقدم خلقت ارواح بر ابدان و ۳. بحث عالم ذرّ.
تمایز موضوعی عوالم پیشین و مجزا بودن بحثهای راجع به آنها مانع از همسانی سرنوشت کلامی آنها نبوده است. در طول تاریخ امامیه برخی از متکلمان هر سه انگاره را یکجا پذیرفته و برخی دیگر هر سه را با هم رد یا تأویل کردهاند. در یک نگاه کلی میتوان مواضع اندیشمندان امامی در قبال عوالم پیشین و روایات راجع به آنها را به سه دسته تقسیم کرد:
۱. نقل و پذیرش مضمون روایات دال بر عوالم پیشین و گاه تلاش برای تفسیر آنها، نظیر آنچه که در صفار، کلینی، صدوق و نیز محدثان متأخر نظیر علامه مجلسی۱ میتوان دید. شیخ صدوق علاوه بر نقل روایات دال بر وجود پیشین، نخستین مخلوق بودن ارواح مقدس و مطهر و نیز تقدم ارواح انسانها بر ابدانشان را