پیش روی عرش (قدام العرش).۱ در روایتی اهلالبیت علیهم السلامانواری معرفی شدهاند که «حول العرش» صف بستهاند: «کنَّا أَنْوَاراً صُفُوفاً حَوْلَ الْعَرْشِ نُسَبِّحُ».۲ در روایتی هم «حقة تحت ساق العرش» (قندیلی در زیر ساق عرش) مکان حضرت فاطمه علیها السلام معرفی شده است.۳ چنانکه گفته شد، «اظله» تعبیر دیگری است که در روایات بر وجود پیشین اهلالبیت علیهم السلاماطلاق شده است. در این روایات نیز «یمین عرش» مکان اظله یا ظل اهلالبیت علیهم السلاممعرفی شده است.۴ در هر صورت، همه این روایات، اهلالبیت علیهم السلامرا در عالم انوار در ارتباط با عرش خدا قرار میدهد.
گفتنی است که روایات اهلالبیت علیهم السلامعرش را نامی برای علم و قدرت الهی معرفی میکنند که گویا به همه مخلوقات حتی پیش از آفرینششان اشراف دارد،۵ نه تختی که خداوند بر آن مینشیند. در این صورت، استقرار اهلالبیت علیهم السلامبر حول عرش الهی یا در جانب آن میتواند به معنای نظاره ایشان بر علم و قدرت الهی پیش از آفرینش مابقی مخلوقات باشد.
علاوه بر این روایات، روایتی بدون اشاره به عرش، پیش روی خدا (بَینَ یدَی اللّه) را محل استقرار «اشباح نور» اهلالبیت علیهم السلامدانسته است.۶ همچنین روایتی مقر اشباح پیامبر صلی الله علیه و الهو دوازده امام را پرتو نور خداوند دانسته است: «فَأَقَامَهُمْ أَشْبَاحاً فِی ضِیاءِ نُورِهِ».۷ در روایتی دیگر، که از تقدم خلقت اهلالبیت علیهم السلامبر دیگر مخلوقات سخن میگوید، راوی روایت، مفضل بنعمر، اظله را محل استقرار اهلالبیت علیهم السلامتلقی
1.. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۲۰۹.
2.. قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۲۲۸.
3.. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۳۹۶.
4.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۴؛ نعمانی، الغیبة، ص۲۲۶.
5.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۳۱.
6.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۴۲؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۶۶۹.
7.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۳۱.