خلق من شیء» است و در مقابل، مقصود از خلقت نوری که اهلالبیت علیهم السلاماز آن آفریده شدهاند، خلقت ابداعی و «خلقت نه از چیزی/ خلق لامن شیء» است. از این رو، اهلالبیت علیهم السلامنخستین مخلوقی بودند که از چیزی آفریده شدند. ناگفته نماند که در یکی از این روایات، اول مخلوق بودن اهلالبیت علیهم السلامدر کنار خلقت اهلالبیت علیهم السلاماز نورالانوار مطرح شده است.۱ گویا از منظر این روایت، از اساس بین این دو مضمون اختلافی نیست تا نیاز به حل داشته باشد.
اگر این تفکیک بین دو نحوه از خلقت - یعنی خلقت ابداعی نور خدا که پیش از اهلالبیت علیهم السلامآفریده شده بود و خلقت نور اهلالبیت علیهم السلاماز آن نور ابداعی - را بپذیریم میتوانیم دسته دیگری از روایات، یعنی روایات خلقت اسما، را وارد محاسبه کنیم تا بر ماهیت آن نور ابداعی مقدم بر اهلالبیت علیهم السلامپرتو بیفکنیم؛ نظیر این روایت که در واقع بندی از دعای روز مبعث است: «وَ بِاسْمِكَ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْأَجَلِّ الْأَكْرَمِ الَّذِي خَلَقْتَهُ فَاسْتَقَرَّ فِي ظِلِّكَ فَلَا يَخْرُجُ مِنْكَ إِلَى غَيْرِك»۲ که از خلقت اسم اعظم و استقرار آن در ظل الهی و خارج نشدنش به سوی غیر خدا خبر میدهد. در روایتی دیگر از اسمی سخن به میان آمده که از خدا جز به سوی خدا خارج نشد: «وَ بِالاسْمِ الَّذِي حَجَبْتَهُ عَنْ خَلْقِكَ فَلَمْ يَخْرُجْ مِنْكَ إِلَّا إِلَيْك».۳ در کافی نیز، در باب حدوث الاسماء، نقل شده که خداوند اسمی را آفرید و آن اسم را منشأ ایجاد اسمای دیگر قرار داد.۴ با توجه به روایات خلقت اسما، میتوان احتمال داد که خداوند ابتدا صفاتی از قبیل نور و رحمت را برای خود آفرید تا اسمای او برای مخلوقاتش باشند؛ آنگاه اهلالبیت علیهم السلامرا از این صفات آفرید. روشن است که
1.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۴۲.
2.. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۱۵.
3.. کفعمی، المصباح، ص۲۹۲.
4.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۱۲.