149
خلقت نوری پیامبر صلی الله علیه و اله و اهل البیت علیهم السلام در اندیشۀ امامیۀ نخستین

اهل‌البیت علیهم السلام به نسل‌‌‌های بعد عمل کرده‌‌‌اند، می‌‌‌توان دریافت که احادیث خلقت نوری بخشی تردید ناپذیر از میراث روایی اهل‌البیت علیهم السلام بوده است.

احادیث خلقت نوری به تعداد قابل توجه از پیامبر صلی الله علیه و الهو امامان بعد و بیش از همه از امام صادق علیه السلام نقل شده‌‌‌اند. این نشان می‌‌‌دهد که حضرتش اهتمام بیشتری به این موضوع داشته یا آنکه احادیث منقول از آن حضرت بیشتر از دیگر معصومان امکان انتشار در میان شیعیان را یافته است.

روایات خلقت نوری در اصلِ مضمون خلقت نوری متواتر محسوب می‌‌‌شوند؛ یعنی مجموع طرق یا زنجیره رواتی که در کتب معتبر حدیثی برای آنها ذکر شده، چنان فراوان است که عرفاً احتمال ساختگی بودن همه آنها منتفی است. صرف نظر از تواتر که به مجموع احادیث هم‌‌‌مضمون اعتبار می‌‌‌بخشد، اعتبار سنجی سندی تک‌‌‌تک روایات خلقت نوری نشان می‌‌‌دهد که سند تعداد قابل توجهی از آنها معتبر است و طبیعی است که تعدادی نیز فاقد اعتبارند.

همانطور که گذشت، نباید تصور کرد که روایات خلقت نوری مندرج در منابع روایی کم‌‌‌اعتبار یا بی‌‌‌اعتبار و نیز روایات خلقت نوری فاقد سند معتبر به طور کلی هیچ ارزش تاریخی و کلامی ندارند، بلکه این روایات نیز حاوی اطلاعات تاریخی ارزشمندی درباره زمان و مکان و نحوه انتشار احادیث خلقت نوری‌‌‌اند. این اطلاعات ارزشمند تاریخی می‌‌‌توانند به زوایای تاریک تاریخ انتشار احادیث خلقت نوری پرتو افکنند و حتی از روایات مندرج در منابع معتبر حدیثی و نیز روایات دارای سند معتبر پشتیبانی کنند و در خلال این داد و ستد خود نیز واجد اعتبار شوند.

مهم‌‌‌تر از اعتبار سنجی سندی، اعتبار سنجی محتوایی است؛ یعنی سنجش محتوای هر روایت با محتوای مجموع روایات دارای مضمامین مشترک یا مضمامین همسو. از آنجا که بیشتر روایات خلقت نوری، علاوه بر مضمون کانونی، مشتمل بر مجموعه‌‌‌ای از مضامین اقماری‌‌‌اند که به نوبه خود مضمون کانونی یا اقماری


خلقت نوری پیامبر صلی الله علیه و اله و اهل البیت علیهم السلام در اندیشۀ امامیۀ نخستین
148

صحت را تقویت می‌‌‌کند، آن است که مضمون این روایات دقیقاً در جهت مقابل غلو قرار دارد. در حالی که غالیان تلاش داشتند امامان علیهم السلامرا هم صفات با خدا معرفی کنند، این روایات اهل‌البیت علیهم السلامرا نخستین موحدان و مسبحان می‌‌‌دانند و همان‌‌‌طور که در روایت مورد بحث دیدیم، هدف از تعلیم توحید و تسبیح به ملائکه آن است که ایشان اهل‌البیت علیهم السلام را مخلوق بدانند و خداوند را از صفات اهل‌البیت علیهم السلاممنزه کنند (فَسَبَّحْنَا لِتَعْلَمَ الْمَلَائِكَةُ أَنَّا خَلْقٌ مَخْلُوقُونَ وَ أَنَّهُ مُنَزَّهٌ عَنْ صِفَاتِنَا فَسَبَّحَتِ الْمَلَائِكَةُ بِتَسْبِيحِنَا وَ نَزَّهَتْهُ عَنْ صِفَاتِنَا). از طرفی این مضمون با احادیثی که اهل‌البیت علیهم السلام را اولین مخلوقات و اولین تسبیح‌‌‌گویان معرفی می‌‌‌کنند و نیز با احادیث صحیحی که اهل‌البیت علیهم السلام را افضل از ملائکه می‌‌‌دانند، هماهنگ و سازگار است و همین سازگاری آن را پذیرفتنی می‌‌‌کند.

بدین ترتیب، با بررسی دو حدیث فوق دیدیم که احادیث ضعیف، از جمله در باب خلقت نوری، به سبب اشتمال بر اطلاعات تاریخی می‌‌‌توانند در مقام شناخت تاریخ اعتقاد استنادپذیر باشند. همچنین محتوای آنها، در صورت تأیید با احادیث دیگر، پذیرفتنی است.

نتيجه

راه‌‌‌یابی تعداد قابل توجهی از روایات خلقت نوری به آثار سه حدیث‌‌‌نگار بزرگ شیعه، کلینی و شیخ صدوق و شیخ طوسی، نشان از انتشار گسترده این احادیث در آن زمان (نیمه اول قرن چهارم تا نیمه دوم قرن پنجم) و نیز اعتبار این احادیث در نظر این بزرگان دارد. از آنجا که ایشان برای گنجاندن احادیث در کتب خود، حجم عظیمی از آثار روایی محدثان پیشین، از جمله محدثان معاصر امامان علیهم السلام را زیر و رو، تصفیه و گزینش کرده‌‌‌اند و در حقیقت همچون صافی ای برای انتقال احادیث

  • نام منبع :
    خلقت نوری پیامبر صلی الله علیه و اله و اهل البیت علیهم السلام در اندیشۀ امامیۀ نخستین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    1398
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    انتشارات دارالحدیث
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 20115
صفحه از 319
پرینت  ارسال به