فَبِنَا اهْتَدَوْا إِلَى مَعْرِفَةِ تَوْحِيدِ اللّه وَ تَسْبِيحِهِ وَ تَهْلِيلِهِ وَ تَحْمِيدِهِ وَ تَمْجِيدِهِ ».
سندی که خزاز برای حدیث خود ذکر میکند، چنین است:
أَبُوعَبْدِاللّه أَحْمَدُ بْنُ[أَبِيعَبْدِاللّه أَحْمَدُبْنُ] مُحَمَّدِ بْنِعُبَيْدِاللّه > أَبُوطَالِبٍ عُبَيْدُ بْنُأَحْمَدَ بْنِيَعْقُوبَ بْنِنَصْرٍ الْأَنْبَارِيُّ > أَحْمَدُ بْنُمُحَمَّدِ بْنِمَسْرُوقٍ > عَبْدُاللّه بْنُشَبِيبٍ > مُحَمَّدُ بْنُزِيَادٍ الْهَاشِمِيُّ > سُفْيَانُ بْنُعُتْبَةَ > عِمْرَانُ بْنُدَاوُدَ > مُحَمَّدُ بْنُالْحَنَفِيَّةِ > امیرالمؤمنین علیه السلام.
غیر از محمد بنالحنفیه، تنها راوییای که در این سند شناسایی شد، راوی دوم از آخر، یعنی ابوطالب عبید بناحمد بنیعقوب بننصر الانباری است که به احتمال قوی همان عبداللّه بنابیزید الانباری (متوفای ۳۵۶) باشد. محقق خویی با نقل توثیق نجاشی و تضعیف شیخ طوسی درباره وی، از حکم به وثاقت او خودداری کرده است.۱ نجاشی در عین توثیق وی گفته که امامیه بغداد او را متهم به ارتفاع میکردند.۲ وی دارای کتب متعددی بوده است و از اسامی کتب وی، نظیر كتاب طرق حديث الغدير،كتاب طرق حديث الراية،كتاب طرق حديث أنت مني بمنزلة هارون من موسى و كتاب التفضيل۳ میتوان دریافت که فردی دانشمند و مطلع بوده است.
حسین بنحمدان خصیبی (متوفای ۳۳۴ یا ۳۴۶) نیز حدیثی دال بر ملهم بودن تسبیح ملائکه از تسبیح اهلالبیت علیهم السلام نقل کرده است: «فَسَبَّحَتِ الْمَلَائِكَةُ بِتَسْبِيحِنَا وَ لَمْ نَكُنْ نُسَبِّحُ».۴
منبع دیگری که ما را در مقام رهگیری قهقرایی این حدیث چند دهه عقب