ملائکهاند و توحید را به ملائکه آموختهاند.
اشعری قول به برتری امامان بر ملائکه را به امامیه و به قول خودش، روافض نسبت داده است. طبق گزارش وی، امامیه بر برتری اهلالبیت علیهم السلام بر ملائکه اجماع نداشتند و در میان ایشان گروهی - که اشعری ایشان را قائلان به اعتزال و امامت مینامد - ملائکه را برتر از اهلالبیت علیهم السلام میدانستند؛۱ اما خود وی در جای دیگر، برتری امامان علیهم السلام بر ملائکه را به صورت مطلق به روافض نسبت میدهد، بدون اینکه قول مخالفی را برای ایشان ذکر کند.۲ شاید بتوان بین دو گزارش وی چنین جمع کرد که قائلان به برتری ملائکه بر اهلالبیت علیهم السلامنسلی از متأخران امامیه یا معاصران اشعری بودند که از معتزله متأثر شده بودند.۳
بدین ترتیب، با توجه به سال وفات رهنی و اشعری و فرات کوفی، که در طریق حدیث مورد بحث قرار دارند، برتری اهلالبیت علیهم السلام بر ملائکه، مضمونی بوده که امامیه - در صورتی که مدت حیات علمی هر نسل را ۲۵ سال بدانیم - دستکم سه نسل پیش از شیخ صدوق با آن آشنا و بیشترشان، اگر نگوییم همه، به آن قائل بودهاند. وجود این قول در میان امامیه به اضافه روایات پیشگفته میتواند شاهدی باشد بر اعتبار این بخش از روایت مورد بحث، هر چند سند روایت ضعیف است.
تعلیم توحید و تسبیح به ملائکه
گفتیم که روایت فوق هم برتری اهلالبیت علیهم السلامبر ملائکه و هم وجه آن، یعنی تعلیم