منبع: شیخ صدوق، خصال، ج۱، ص ۳۱.
سند: مُحَمَّدُ بْنُعُمَرَ الْحَافِظُ الْبَغْدَادِيُّ > أَبُومُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُعَبْدِاللّه الرَّازِيُّ > أَبِي > سَيِّدِي عَلِيُّ بْنُمُوسَى الرِّضَا علیه السلام > مُوسَى بْنُجَعْفَرٍ علیه السلام > جَعْفَرُ بْنُمُحَمَّدٍ علیه السلام > مُحَمَّدُ بْنُعَلِيٍّ علیه السلام > عَلِيُّ بْنُالْحُسَيْنِ علیه السلام > الْحُسَيْنُ علیه السلام > الْحَسَنُ بْنُعَلِيٍّ علیه السلام > عَلِيُّ بْنُأَبِيطَالِبٍ علیه السلام > رَسُولُ اللّه صلی الله علیه و اله.
صدوق این حدیث را با دو سند از امام رضا علیه السلامنقل کرده است: یکی در خصال، یعنی همین سند بالا و دوم در عیون اخبار الرضا که چنین است:۱
۰.مُحَمَّدُ بْنُعُمَرَ الْحَافِظُ الْبَغْدَادِيُّ > أَبُومُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُعَبْدِاللّه الرَّازِيُّ > عَلِيُّ بْنُمُوسَى الرِّضَا علیه السلام.
بدین ترتیب در سند دوم ابومحمد الحسن بنعبداللّه الرازی بدون واسطه پدرش و مستقیم از امام رضا علیه السلامنقل میکند. در ادامه بحث میکنیم که این دو سند در واقع یک سند هستند و صدوق در واقع یک روایت را در دو جا نقل کرده است.
راوی اول: محمد بنعمر جعابی
راوی اول۲ محمد بنعمر حافظ بغدادی (۲۸۴- ۳۵۵ ق) معروف به جعابی است که طبق گفته نجاشی، از حافظان حدیث و بزرگان اهل علم بوده است.۳ وی از