طائفه، قبیله و قوم، در کنار هم میزیستند، اما به مرور، اجتماعات، شکل پیچیدهتری به خود گرفت.
همسایگی، نخست برای تأمین نیازها میان دو یا چند خانواده شکل گرفت و همین «تشکّل همسایگان»، نخستین تشکّلی بود که برای ساماندهی، نیازمند تعیین قوانین، مقررات و آداب گشت.
اهتمام به موضوع همسایه و همسایهداری از مسائلی است که در آموزههای اسلامی نیز جایگاه ویژهای دارد؛ به طوری که قرآن کریم همسایگان دور و نزدیک را در ردیف والدین، نزدیکان، یتیمان و مسکینان قرار داده و احسان به آنها را در کنار توحید ذکر کرده است.۱
در این آیه مبارک، احسان به همسایگان در کنار عبادت خداوند و نفی شرک قرار گرفته است و این همنشینی ِاصل اعتقادی «توحید» با احسان به همنوعان، بهویژه همسایگان دور و نزدیک، نشان از اهمیت جایگاه همسایگان و حقوق آنها دارد و گویای آن است که احسان به همسایگان میتواند عامل و تجلّیِ رفتاریِ اعتقاد به توحید باشد.
علامه طباطبایی معتقد است این آیه، همگان را به «توحید عملی» دعوت میکند که راه دستیابی به آن، احسان به دیگران، بهویژه همسایگان است. توحید عملى یعنی شخص موحّد، اعمال نیکی همچون احسان را صرفاً برای رضاى خداى تعالى انجام دهد و در برابر انجام آن، ثواب آخرت را بخواهد، نه اینکه هواى نفس را پیروى کند و آن را شریک خداى تعالى در پیروى خود بداند.۲
به نظر برخی مفسران، متعدّی شدن «احسان» با حرف «باء» در این آیه،