91
درآمدی بر مسأله انحرافات اجتماعی در «نهج البلاغه»

دیگران، غافل می‌کند و باعث می‌‌گردد انسان با قرار گرفتن در هاله‌‌ای از جهالت، رو به سوی گم‌راهی و هلاکت نهد.

علی علیه السلام در نکوهش تکبّر و ضرورت پاک‌سازی نفس از این صفت رذیله در قالب توصیه‌‌های اخلاقی، فراوان تأکید فرموده ‌‌است. آنچه از همهٔ این سفارش‌ها به دست می‌‌آید، این است که اتّصاف انسان به ویژگی‌هایی که موجب نوعی روان‌پریشی برای وی می‌‌گردد، سرانجام، انسان را از جادهٔ صواب خارج می‌کند و به مسیر انحراف سوق می‌‌دهد. در تبیین روان‌‌شناختی فروید از کجروی انسان، وی با جعل عناوینی همچون «نهاد»، «خود» و «فراخود» و عدم سازگاری میان این عناصر، به این نتیجه رسید که انسان، مرتکب رفتار کجروانه می‌‌شود. ما ضمن اهمیت دادن به این گونه مباحث و این که نمی‌‌توانیم آنها را تماماً نادیده بگیرم و مردود بدانیم، سفارش می‌‌کنیم که در کنار چنین تحلیل‌هایی از خصلت‌های نفسانی آدمیان، لزوم توجّه به تحلیل‌هایی که از سوی انسان‌شناسان واقعی یعنی معصومان علیهم السّلام القا شده‌‌اند، دو چندان گردد؛ و به بیانات آنها که به واقع نیز نزدیک‌تر است، عنایت شود؛ چه، انسان دارای وجدان، از وجود صفاتی نفسانی که دعوت کننده به انواع انحرافات است، در درون خود، آگاهی دارد و اگر مواظبت ننماید، وی را به ورطهٔ انحرافات فردی و اجتماعی می‌کشاند. هیچ کس نیست که بتواند از وجود چنین محرک‌‌هایی در نهاد خویش بی‌‌خبر باشد و یا بتواند اظهار کند که صفات به فساد کشانندهٔ نفسانی را به نحو کامل از خود دور ساخته است. ملاحظه شود که پیامبر الهی، یوسف علیه السلام، در جریان توطئه‌‌ای که جهت به انحراف کشاندن وی تدارک دیده شده بود، از وجود نفس امّاره و توصیه کننده به بدی و انحراف، به خدا پناه می‌بَرَد و از او مدد می‌‌جوید.۱

1.. ر.ک: سورهٔ مبارکه یوسف، آیهٔ ۳۳ و۵۳.


درآمدی بر مسأله انحرافات اجتماعی در «نهج البلاغه»
90

در این جا بروز این صفت نفسانی نیز در ملاحظهٔ اجتماع و وجود شخصی دیگر قابل تصوّر است و در زمرهٔ بیماری‌های روانی‌ای است که انسان را به انحراف می‌‌کشانَد. در کلامی که از حضرت امیر مؤمنان در مورد حسد ذکر شد، انحراف قابیل با تکبّر وی آغاز شد و با حسادت، به دشمنی گرایید.۱ همچنین ایشان در هشدار نسبت به این صفت و لزوم احتراز انسان‌ها از آلوده شدن بدان می‌‌فرماید:

فَاللّٰهَ ا للّٰهَ فی کِبرِ الحَمِیةِ وَ فَخرِ الجاهِلیةِ، فَإنَّهُ مَلاقِحُ الشَّنَآنِ، وَ مَنافِخُ الشَّیطانِ، ألَّتی خَدَعَ بِها الاُمَمَ الماضِیةِ، وَ القُروُنَ الخالِیةَ، حَتّی أعنَقُوا فی حَنادِسِ جَهالَتِهِ، وَ مَهاوی ضَلالَتِهِ، ذُلُلاً عَن سِیاقِهِ، سُلُساً فی قِیادِهِ. أمراً تَشابَهَتِ القُلُوبُ فیه و تَتابَعَتِ القُرُونُ عَلَیهِ وَ کِبراً تَضایقَتِ الصُّدوُرُ بِهِ.۲

خدا را! خدا را! بپرهیزید از بزرگی فروختن از روی حمیّت، و نازیدن به روش جاهلیت؛ که حمیّت، زادگاه کینه است و شیطان را دمدمه جای [دیرینه]، که بدان امت‌های پیشین را فریفت، تا آن جا که در تاریکی‌های جهالت فرو رفتند و در پرتگاه هلاکت، سقوط کردند و به آسانی به همان جایی که شیطان می‌‌خواست، کشانده شدند. خودپسندی، چیزی است که قلب‌ها در داشتن آنها با هم شبیه‌اند و قرن‌ها پی در پی بر این وضع گذشته‌‌اند. در دل افراد به قدری است که سینه‌‌ها از آن به تنگی گراییده‌‌اند.

در این کلام امیر مؤمنان علیه السلام هلاکت ملّت‌های پیشین، مرتبط با خصلت خودپسندی آنان تلقّی گردیده و نیز جولانگاه وسوسه‌‌های شیطان به حساب آمده است؛ زیرا خودبزرگ‌بینی، انسان را از توجّه به نیکی‌ها و امتیازهای

1.. ر.ک: نهج البلاغة، خطبهٔ ۱۹۲.

2.. همان، خطبهٔ ۱۹۲.

  • نام منبع :
    درآمدی بر مسأله انحرافات اجتماعی در «نهج البلاغه»
    سایر پدیدآورندگان :
    حفیظ الله فولادی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5364
صفحه از 128
پرینت  ارسال به