این سخن امام علیه السلام گویا به روشنی، انحرافات نسلهای آیندهٔ خوارج را به صورت ارثی و ژنتیکی، ناشی از انحرافات پدران و درگذشتگان آنان میداند که از طریق نطفه انتقال مییابد و آنان را به این گونه رفتارها میکشانَد.
امیر مؤمنان علیه السلام در نامهای خطاب به معاویه مینویسند:
... وَ مَتی کُنتُم یا مُعاوِیةُ ساسَةَ الرَّعِیةِ، وَ وُلاةَ أمرِ الاُمَّةِ؟ بِغَیرِ قَدَمٍ سابِقٍ، وَ لا شَرَفٍ باسِقٍ....۱
ای معاویه! از چه زمانی شما زمامداران امّت، و فرماندهان ملّت بودهاید؟ نه سابقهٔ درخشانی در دین، و نه شرافت والایی در خانواده دارید!
در این کلام امیر مؤمنان علیه السلام نیز به گونهای میان شرافت و دیانت افراد، و وجود پیشینه و زمینهای از آنها در خانواده و گذشتگان، ارتباط داده شده است. بدین معنا که چنان که شخصی همانند معاویه در خانواده و گذشتگان خویش، سابقهٔ امتیازاتی از جنبههای دینی و یا شرافت خانوادگی میداشت که از طریق پدر و مادر وی به او منتقل میشد، شاید امکان داشت چنان ادعاهایی را بتواند داشته باشد؛ ولی با نبود آن پیشینه و گذشته، چنان ادّعایی قدری عجیب مینماید؛ چه، «از کوزه برون همان تراود که در اوست». از خانوادهای همانند ابوسفیان و هند به اصطلاح جگرخوار و نیاکان آنان، بعید و عجیب است معاویهای به بار آید که خلاف آنان اندیشه و عمل داشته باشد!
تأثیر وراثت در انتقال خصلتهای نیکو نیز مورد توجّه علی علیه السلام بوده است؛ آن جا که در وصف انبیای الهی و نیز پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و اله و اشاره به خاندان و نیاکان پاکنهادشان میفرماید: