63
درآمدی بر مسأله انحرافات اجتماعی در «نهج البلاغه»

انحرافی به حساب خواهند آمد.۱

دستهٔ دیگر از نظریه‌های ارائه شده، در زمرهٔ تبیین‌های خرده فرهنگی قرار می‌گیرند. در این تبیین‌ها تأکید بر این است که جامعه، دارای ارزش‌ها و قواعدی است که اکثریت افراد را در تابعیت خود دارد و کجروی، پیامد وجود گروه‌هایی است که دارای ارزش‌های متفاوت و معارض با ارزش‌های اکثریت جامعه هستند و تحقّق کجروی از طریق معاشرت با این گروه‌ها و هم‌نوایی با آنان است.

نظریهٔ‌ انتقال فرهنگی ادوین ساترلند در این زمینه، مثال مناسبی است. بر طبق نظریهٔ او، رفتار انحرافی، از راه معاشرت با کسانی که بر خلاف هنجارها و ارزش‌های اجتماعی رفتار می‌کنند، آموخته می‌شود. بدین ترتیب، از آن جا که فرد، هم با افراد و گروه‌های غیر منحرف و هم با افراد و گروه‌های منحرف تعامل دارد، کیفیت رفتار و الگوگیری وی، بر حسب فراوانی، اولویت، دوام و شدّت ارتباط با یکی از این گروه‌ها، شکل می‌گیرد، و هر قدر سطح هر یک از این متغیّر‌ها، چه در مورد گروه غیر منحرف و چه در مورد گروه منحرف، بالاتر باشد، به همان میزان، احتمال بروز رفتار مشابه آن گروه مورد تماس نیز، بیشتر خواهد بود. بنا بر این، هم‌نشینی با افراد، تغییر دهندهٔ رفتار است، و چنانچه این هم‌نشینی، با افراد و گروه‌های منحرف باشد، منحرف شدن فرد را نیز به دنبال دارد.۲

دستهٔ سوم از تبیین‌های جامعه‌شناختی، تبیین‌های مبتنی بر دیدگاه تضاد است که بیشتر صاحب‌نظران مارکسیست در این دسته قرار می‌گیرند. بر اساس این دیدگاه، جامعه، از گروه‌های حاکم و محکومی تشکیل شده است

1.. درآمدی بر جامعه، ص ۱۷۲ ـ ۱۷۵. نیز، ر. ک: جامعه‌شناسی، گیدنز، ص ۱۴۰ ـ ۱۴۱.

2.. همان، ص ۱۷۰ ـ ۱۷۲ و ۱۴۱.


درآمدی بر مسأله انحرافات اجتماعی در «نهج البلاغه»
62

تبیین‌های جامعه‌شناختی

در تبیین‌های جامعه‌شناختی، نقش محیط اجتماعی و شرایط و موقعیت‌هایی که فرد در آن قرار گرفته، از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ بدین معنا که کجروی فرد در این گونه تبیین‌ها در واقع، محصول نیروهای اجتماعی یا فرهنگی‌ای قلمداد می‌شود که خارج از هر فرد قرار دارد. بر این اساس، در تبیین‌های جامعه‌شناختی، نقش فرد در ارتکاب رفتار کجروانه، با توجّه به نقش عوامل اجتماعی، نادیده گرفته می‌شود. به عبارت دیگر، به فرد به گونه‌ای نگریسته می‌شود که بیانگر آن است که وی مقهور شرایط و موقعیت‌های اجتماعی و محیطی خویش است.

لازم به یادآوری است که تبیین‌های جامعه‌شناختی، طیف وسیعی از انواع نظریه‌ها را در بر گرفته‌اند که در دسته‌های گوناگونی نیز قابل تقسیم‌بندی اند. بخشی از نظریه‌های ارائه شده در زمرهٔ تبیین‌های ساختاری به حساب می‌آیند؛ یعنی این که کجروی‌های اجتماعی را محصول نوع شکل‌گیری و ساخت جامعه‌ای می‌دانند که زمینه‌ساز و علّت بروز رفتارهای انحرافی می‌گردد. نمونهٔ روشن برای این دسته تبیین‌ها، نظریهٔ رابرت کی. مرتن است. او می‌گوید: انحراف، نتیجه فشارهای اجتماع بر مردم و در واقع، ناشی از عدم تعادل در نظام اجتماعی است. بدین معنا که وقتی هنجارهای پذیرفته شده، با واقعیت اجتماعی در تعارض، قرار گیرد، این تعارض بر رفتار افراد فشار وارد می‌آورد و آنها را به کجروی و ارتکاب بزه سوق می‌دهد. مثلاً چنانچه بین اهداف پذیرفته شدهٔ اجتماعی و امکانات لازم برای دسترسی به وسائل نیل به آن اهداف، ناسازگاری وجود داشته باشد، رفتار انحرافی در جامعه بروز می‌یابد؛ زیرا افراد در این شرایط برای رسیدن به اهداف یاد شده، انواع شیوه‌ها را در پیش می‌گیرند که بسیاری از آنها از نظر جامعه، نادرست و

  • نام منبع :
    درآمدی بر مسأله انحرافات اجتماعی در «نهج البلاغه»
    سایر پدیدآورندگان :
    حفیظ الله فولادی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5304
صفحه از 128
پرینت  ارسال به