میشود. در این معنای، به همهٔ دانستنیها صرف نظر از نوع آنها علم میگویند، و به کسی عالم میگویند که جاهل نیست. از این رو، واژهٔ علم را در مورد هرگونه آگاهی و دانش، و با هر شیوهای که به دست آمده باشد، میتوان به کار برد.
۲. علم (Disipline) به معنای مجموعه مسائلی است که حول محور خاصی دور میزند. بر این اساس، مثلاً به مجموعه مسائلی که حول موضوع شیمی و یا فقه، بحث میکند، «علم شیمی» یا «علم فقه» مینامند. بنا بر این، علم در معنای دوم، با علم به معنای اوّل، رابطهٔ عام و خاص مطلق را داراست که معنای دوم، اخص از معنای اوّل است.
۳. علم (Sience) به معنای آن نوع از دانش و آگاهی است که صرفاً با روش تجربی به دست آمده باشد. پس علم در این معنا یعنی آن رشتهٔ علمیای که روش تحقیق آن، تجربی است، نه مطلق آگاهی و دانش و نه هرگونه رشتهٔ علمی؛ زیرا برخی رشتههای علمی همانند ریاضیات، روش تحقیق آن، عقلی و غیر تجربی است. از این رو، رابطهٔ میان علم به معنای سوم با علم به معنای دوم نیز، رابطهٔ عموم و خصوص مطلق است که معنای سوم، اخص و دایرهٔ استعمال آن، مُضیقتر از دیگر معانی علم است.۱
با توجّه به توضیحات یادشده، مراد از تبیینهای علمی در باب کجرویهای اجتماعی ـ که در عنوان این فصل آمده است ـ، آن دسته مطالعات علّتشناسانه و تحلیلی در بارهٔ موضوع کجرویهای اجتماعی است که با یاری گرفتن از روش تحقیق تجربی، صورت گرفته و ارائه شده است. گو این که در همین جا به تبیینهایی خواهیم رسید که در آنها جهت