41
درآمدی بر مسأله انحرافات اجتماعی در «نهج البلاغه»

متخلّف رسوخ کرده است. از این رو، برای از بین بردن آن، باید آن فرد را از بین بُرد. در حالی که وجود شیطان مستقل از انسان و شیوه‌های عمل وی نیز به گونه‌ای است که انسان خودش به پیروی از وسوسه‌های شیطان، به أعمال خلاف هنجارها، بخصوص هنجارهای الهی دست می زند، و از نظرگاه اسلامی، هرگز در جایی نمی‌بینیم که جهت مقابله با «شیطان»، دستور داده شود که فردی از بین برده شود؛ بلکه همواره دستور بر این بوده و هست که انسان با کسب فضایل اخلاقی و تکامل در ابعاد معنوی و اندیشه‌ای و کسب شناخت، راه‌های نفوذ شیطان بر خویش را ببندد و با مسدود ساختن آن راه‌ها، به مقابله‌ با حیله‌های او بپردازد.

علی علیه السلام در موارد متعدّدی، نیرنگ‌های شیطان و شیوه‌هایی را که برای انحراف انسان در پیش می‌گیرد، یادآوری می‌کند و همگان را به دوری گزیدن از پیروی شیطان سفارش می‌نماید.

در «خطبهٔ قاصعه» با اشاره به سرچشمهٔ نافرمانی شیطان و این که خداوند سبحان، ابلیس را جهت آزمایش انسان‌ها فرصت داد، راه مقابله‌ با شیطان و دوری گزیدن از آن را در خروج از اتّصاف به اوصاف شیطان ـ که همانا تکبّر و غرور و خودبزرگ‌بینی است ـ می‌داند.۱ ایشان در بارهٔ علّت دشمنی شیطان با انسان و نیز در معرفی پاره‌ای از اوصاف پیروانش، می‌فرماید:

وَ تَعَصَّبَ عَلَیهِ لِأصلِهِ. فَعَدُوُّ اللّهِ إِمامُ المتَعَصِّبینَ، وَ سَلَفُ المُستکبّرینَ، الَّذی وَضَعَ أسَاسَ العَصَبِیة، وَ نازَعَ اللّهَ رِداءَ الجَبَرِیة. وَ ادَّرَعَ لِباسَ التَّعَزُّزِ...۲

1.. برای آگاهی بیشتر در این زمینه، ر.ک: نهج البلاغه، خطبهٔ ۱۹۲.

2.. همان‌ جا.


درآمدی بر مسأله انحرافات اجتماعی در «نهج البلاغه»
40

دچار اختلال مشاعرند».۱

این گونه برخوردها نشان از نوعی نگاه خرافی، غیر واقعی و عقلْ‌گریز از یک موجود حقیقی دارد که در آموزه‌های آسمانی و الهی، وجود مستقل از انسانِ آن، مکرر مورد تأکید و توجّهِ همراه با هشدار، قرار گرفته است؛ زیرا بر اساس آموزه‌های دینی بویژه دین مبین اسلام، شیطان، موجودی مستقل از انسان است که از طایفهٔ جن بوده و از آتش، آفریده شده است و همواره در صدد گم‌راهی و سوق دادن انسان به انواع آلودگی‌ها و ارتکاب رفتارهای انحرافی است. البته در قرآن، از وی با واژهٔ «ابلیس» نیز یاد شده است.۲ خداوند سبحان در خصوص وجود حقیقی و مستقل از انسان بودن شیطان، و همچنین علت این که از دستور الهی نافرمانی کرد، می فرماید: (... در آن هنگام که به تو فرمان دادم، چه چیز تو را مانع شد که سجده کنی؟ گفت: من از او (انسان) بهترم؛ مرا از آتش آفریده‌ای و او را از گِل).۳

این که شیطان چگونه عمل می‌کند و به چه کیفیت انسان را می‌فریبد، بر اساس آیات قرآن به دست می‌آید که کار عمدهٔ او، همانا وسوسه کردن انسان است۴ که این وسوسه‌گری، به شیوه‌های آراستن کارهای زشت برای انسان، وعده‌های دروغین دادن و نیز ترساندن انسان از آیندهٔ‌ خویش صورت می‌پذیرد.۵ نوع نگاهی که در دوران قرون وُسطیٰ به نقض‌کنندگان هنجارهای اجتماعی می‌شده، ناشی از این برداشت بوده است که شیطان در وجود فرد

1..Siegel, larry j. criminology; P.۷

2.. برای نمونه، ر. ک: سورهٔ بقره، آیهٔ ۳۴؛ سورهٔ اعراف، آیهٔ ۱۱؛ سورهٔ ناس آیهٔ ۴ ـ ۵.

3.. (... مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِى مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ) (سورهٔ‌ اعراف، آیهٔ ۱۲. نیز، ر.ک: سورهٔ‌ ص، آیهٔ ۷۶).

4.. برای نمونه، ر. ک: سورهٔ طه، آیهٔ ۱۲۰؛ سورهٔ ناس، آیهٔ ۴ ـ ۵.

5.. برای آگاهی بیشتر در این زمینه، ر.ک: اخلاق در قرآن، ج ۱، ص ۲۳۱ ـ ۲۳۶.

  • نام منبع :
    درآمدی بر مسأله انحرافات اجتماعی در «نهج البلاغه»
    سایر پدیدآورندگان :
    حفیظ الله فولادی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5371
صفحه از 128
پرینت  ارسال به