متخلّف رسوخ کرده است. از این رو، برای از بین بردن آن، باید آن فرد را از بین بُرد. در حالی که وجود شیطان مستقل از انسان و شیوههای عمل وی نیز به گونهای است که انسان خودش به پیروی از وسوسههای شیطان، به أعمال خلاف هنجارها، بخصوص هنجارهای الهی دست می زند، و از نظرگاه اسلامی، هرگز در جایی نمیبینیم که جهت مقابله با «شیطان»، دستور داده شود که فردی از بین برده شود؛ بلکه همواره دستور بر این بوده و هست که انسان با کسب فضایل اخلاقی و تکامل در ابعاد معنوی و اندیشهای و کسب شناخت، راههای نفوذ شیطان بر خویش را ببندد و با مسدود ساختن آن راهها، به مقابله با حیلههای او بپردازد.
علی علیه السلام در موارد متعدّدی، نیرنگهای شیطان و شیوههایی را که برای انحراف انسان در پیش میگیرد، یادآوری میکند و همگان را به دوری گزیدن از پیروی شیطان سفارش مینماید.
در «خطبهٔ قاصعه» با اشاره به سرچشمهٔ نافرمانی شیطان و این که خداوند سبحان، ابلیس را جهت آزمایش انسانها فرصت داد، راه مقابله با شیطان و دوری گزیدن از آن را در خروج از اتّصاف به اوصاف شیطان ـ که همانا تکبّر و غرور و خودبزرگبینی است ـ میداند.۱ ایشان در بارهٔ علّت دشمنی شیطان با انسان و نیز در معرفی پارهای از اوصاف پیروانش، میفرماید:
وَ تَعَصَّبَ عَلَیهِ لِأصلِهِ. فَعَدُوُّ اللّهِ إِمامُ المتَعَصِّبینَ، وَ سَلَفُ المُستکبّرینَ، الَّذی وَضَعَ أسَاسَ العَصَبِیة، وَ نازَعَ اللّهَ رِداءَ الجَبَرِیة. وَ ادَّرَعَ لِباسَ التَّعَزُّزِ...۲