35
درآمدی بر مسأله انحرافات اجتماعی در «نهج البلاغه»

سُبحانَهُ أمَرَ عِبادَهُ تَخییراً، وَ نَهاهُم تَحذِیراً، وَ کلَّفَ یسیراً، وَ لَم یُکَلِّف عَسیراً. وَ أعطی عَلَى القَلیلِ کَثیراً، وَ لَم یُعصَ مَغلُوباً، وَ لَم یطَع مُکرَهاً، وَ لَم یُرسِلِ الأنبِیاءَ لَعِباً، وَ لَم یُنزِلِ الکِتابَ لِلعِبادِ عَبَثاً، وَ لا خَلَقَ السَّموَاتِ وَ الأرضَ وَ مَا بَینَهُمَا بَاطِلاً وَ (ذلِک ظَنُّ الَّذینَ کفَرُوا، فَوَیلٌ لِلَّذِینَ کفَرُوا مِنَ النَّارِ)۱.۲

وای بر تو [ای مرد شامی که گمان می‌کنی قضا و قدر به معنای اجبار است]! گویا تو گمان کردی قضای لازم و قَدَر حتمی را. اگر چنین بود، ثواب و عقاب و وعده و وعید الهی بیهوده بود. خداوند سبحان، بندگان خود را امر کرده و مخیر ساخته، و نهی کرده و بر حذر داشته، و تکالیف آسمانی بر دوش آنان گزارده. هرگز تکلیف سنگینی نکرده... و هیچ‌گاه کسی از روی اجبار، او را معصیت نکرده، و اطاعت از روی اکراه نبوده، و پیامبران را بیهوده نفرستاده و کتب آسمانی را برای بندگان، عبث نازل نکرده است. آسمان‌ها و زمین و آنچه در میان آنهاست را باطل و بی‌‌هدف نیافریده: (این گمان کسانی است که کافرند. وای برکافران از آتش دوزخ»)

با توجّه به پاسخ امام، چنانچه انسان مجبور باشد، و در افعال خویش هیچ‌گونه اراده و انتخابی نداشته باشد، تا آن‌گونه که خود می‌خواهد به پرورش شخصیت خودش بپردازد و مسیر زندگی‌اش را رقم زند، و در واقع، مقهور شرایطی شود که از سوی خداوند و یا عوامل زیستی، محیطی، اجتماعی، تاریخی و... رقم خورده باشد، بسیاری از مسائل مهم همانند: ثواب و عقاب، فرستادن انبیا و تلاش‌هایی که آنان جهت هدایت انسان‌ها انجام داده‌اند، بیهوده بوده و در واقع، کاری لغو ـ العیاذ باللّٰه ـ صورت گرفته است.حاشا و کلّا!

1.. سورهٔ انبیا، آیهٔ ۲۷.

2.. نهج البلاغه، حکمت ۷۸.


درآمدی بر مسأله انحرافات اجتماعی در «نهج البلاغه»
34

رفتار انسان در چنبرهٔ‌ قدرت خداوند است و انسان نمی‌تواند در مقابل باری تعالی، صاحب اراده و اختیار تصوّر گردد؛ ولی جبر در این جا را که عدّه‌ای بدان قائل‌اند، ناشی از قدرت و نفوذ عوامل محیطی و اجتماعی و یا جسمی و روانی و... می‌دانند.

به هر حال، مسئله اتّصاف افعال انسان به اختیار یا اجبار، نتایج و مسائل مهم فراونی را در پی خواهد داشت، و به همین لحاظ است که این مطلب به عنوان یکی از مهم‌ترین مباحث، مورد کنکاش بوده است. چنانچه اختیار از انسان سلب گردد، مسائلی همچون: امر و نهی، پاداش و عقاب، و اساساً بحث از نظام‌های اخلاقی، سلسله بعثت انبیا و وجود نهادهایی از قبیل دادگاه‌ها، بازداشتگاه‌ها، پلیس و بسیاری موارد دیگر، بیهوده خواهد بود؛ زیرا «اگر انسان در کارهایش مجبور باشد و اختیاری در ساختن سرنوشت خود نداشته باشد، دیگر امر و نهی و... باید و نباید برای او بی معنا خواهد بود»۱، و عکس آن، چنانچه صفت اختیار برای انسان اثبات شود، مسائلی که ذکر شدند، معنادار بوده و نیز مسئول بودن انسان در برابر افعال خود و همچنین ایستادگی وی در برابر تأثیرات محیطی و اجتماعی، توجیه‌پذیر خواهد بود.

در پرسش و پاسخی که میان علی علیه السلام و مردی از اهل شام صورت گرفته بود، امام علیه السلام با صراحت، مسئله اختیار انسان در افعال خویش را یادآور می‌شود. در این پرسش و پاسخ، مرد شامی سؤال می‌کند: آیا رفتن ما به سوی شام، قضا و قدر الهی است و خارج از اختیار و انتخاب خود ماست؟ امیر مؤمنان علیه السلام پاسخی مفصّل می‌دهد که گزیدهٔ آن در نهج‌البلاغه چنین آمده است:

وَیحَکَ! لَعَلَّکَ ظَنَنتَ قَضاءً لازِماً، وَ قَدراً حَاتِماً؛ وَ لَو کانَ ذلِک کذلِکَ لَبَطَلَ الثَّوابُ وَ العِقابُ، وَ سَقَطَ الوَعدُ وَ الوَعِیدُ، إِنَّ اللّهَ

1.. اخلاق در قرآن، ج ۱، ص ۲۱.

  • نام منبع :
    درآمدی بر مسأله انحرافات اجتماعی در «نهج البلاغه»
    سایر پدیدآورندگان :
    حفیظ الله فولادی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5355
صفحه از 128
پرینت  ارسال به