از حیث ارزشی و اخلاقی، مدیریتی خوب و پسندیده اعمال کند و چه بد و ناپسند.
علی علیه السلام در مواجهه با کسانی که در واقع، قوانین اجتماعی را بر نمیتافتند و به طغیان علیه هنجارهای اجتماعی دوران حاکمیت ایشان دست زده بودند و با شعاری ظاهرپسند، خواهان نفی حاکمیت انسان بر خویش بودند و فریاد میزدند: «لا حُکم اِلاّ لِلّهِ؛ فرمانی جز فرمان خدا نیست»: در مواجهه با آنان میفرماید:
نَعَم إِنَّهُ لا حُکمَ إِلّا لِلَّهِ، وَ لکِنَّ هؤُلاءِ یقُولُونَ: لأ إِمرَةَ إِلّا لِلَّهِ، وَ إِنَّهُ لابُدَّ لِلنّاسِ مِن أمیرٍ بَرٍّ أو فاجِرٍ یعمَلُ فی إِمرَتِهِ المُؤمِنُ، وَ یستَمتِعُ فِیها الکافِرُ، وَ یبَلِّغُ اللّهُ فِیها الأجَلَ، وَ یَجمَعُ بِهِ الفَیءُ، وَ یُقَاتَلُ بهِ الْعَدُوُّ، وَ تَأمَنُ بِهِ السُّبُلُ، وَ یُؤخَذُ بِهِ لِلضَّعِیفِ مِنَ القَوِیِّ؛ حَتّی یَستَرِیحَ بَرٌّ، وَ یُستَراحُ مِن فاجِرٍ.۱
آری، درست است. فرمانی جز فرمان خدا نیست؛ ولی اینها میگویند: زمامداری جز برای خدا نیست، در حالی که مردم به زمامدار نیازمندند، خواه نیکوکار باشد یا بدکار، تا مؤمنان در سایهٔ حکومتش به کار خویش مشغول و کافران هم بهرهمند شوند، و مردم در دوران حکومت او، زندگی را طی کنند، و به وسیلهٔ او اموال بیتالمال جمعآوری گردد، و به کمک او با دشمنان او مبارزه شود؛ جادهها امن و امان، حقّ ضعیفان از نیرومندان گرفته شود، و نیکوکاران در رفاه و مردم از دست بدکاران در امان باشند.
در واقع علی علیه السلام برای حاکمیت، کارکردهایی را بر میشمارد و آنچه اساس اینها را تشکیل میدهد، نظمی است که بر مجموعه روابط اجتماعی