29
درآمدی بر مسأله انحرافات اجتماعی در «نهج البلاغه»

ضرورت وجود نظم در زندگی اجتماعی

تشکیل جامعهٔ انسانی، ضوابط و اصول خاص خود را نیاز دارد؛ بدین معنا که با گرد هم آمدن عدّه‌ای از افراد نامتجانس که بی‌ارتباط با یکدیگرند، و یا تعامل‌های آنان دارای چارچوب‌های منظّمی نیست، زندگی اجتماعی شکل نمی‌گیرد. از این رو، زندگی اجتماعی، بدون حدّاقلی از هم‌نوایی که در چارچوب‌های منظّم اصول و ضوابط اجتماعی (هنجارها) صورت پذیرد، امکان‌پذیر نیست.۱ بر این اساس، فقدان ضوابطی برای رفتارهای اجتماعی، پیامدهایی چون هرج و مرج و بی‌نظمی را در پی خواهد داشت، و این بی‌نظمی، مانعی جدّی در برابر ایفای نقش‌هایی است که افراد در جامعه، عهده‌دار هستند. بدین لحاظ، افراد عموماً نقش‌های خود را مطابق با توقعات اجتماعی‌ای که از آنان انتظار می‌رود، انجام می‌دهند؛ و بدین وسیله، نظم اجتماعی را برقرار، و تداوم جامعه را ممکن می‌سازند.

به دیگر سخن، یگانگی اجتماعی، شرط بقای جامعه است، و جامعه تا زمانی که از این موهبت برخوردار است، می‌تواند به عنوان یک واحد مستقل به زندگی خود ادامه دهد. از این رو، هر جامعه می‌کوشد که همواره اعضای

1.. مبانی جامعه‌شناسی، نیک گهر، ص ۳۴۸ ـ ۳۴۹.


درآمدی بر مسأله انحرافات اجتماعی در «نهج البلاغه»
28

مِنهَا أهلُ الجِزیَةِ وَ الخَراجِ مِن أهلِ الذِّمَّةِ وَ مُسلِمَةِ النّاسِ، وَ مِنها التُّجّارُ وَ أهلُ الصِّناعاتِ، وَ مِنها الطَّبَقَةُ السُّفلی مِن ذَوِی الحَاجَةِ وَالمَسکنَةِ.۱

ای مالک! بدان که مردم، دارای طبقات گوناگونی هستند که اصلاح هر یک، جز با دیگری امکان ندارد، و هیچ یک از طبقات، از طبقهٔ دیگر، بی‌نیاز نیست که عبارت‌اند از: [۱.] لشکریان خدا؛ [۲.] نویسندگان عمومی و خصوصی؛ [۳.] قضات دادگستر؛ [۴.] کارگزاران عدل و نظم اجتماعی؛ [۵.] جزیه‌دهندگان از اهل ذمّه و پرداخت‌کنندگان مالیات از مردم مسلمان؛ [۶.] تجار و بازرگانان و صاحبان صنایع؛ [۷.] طبقهٔ پایین جامعه، یعنی نیازمندان و مستمندان.۲

1.. نهج البلاغه، نامهٔ ۵۳.

2.. با توجّه به بار معنایی منفی‌ای که واژهٔ « طبقه» در اصطلاح رایج خود دارد و در آن، داشتن و یا فقدان امتیازات و دارایی‌های مادی در نظر گرفته است، بر همین مبنا، طبقه در جوامع به طبقهٔ پایین، طبقهٔ کارگر، طبقه‌ متوسّط و طبقهٔ بالا تقسیم می‌گردد (ر.ک: مبانی جامعه‌شناسی، کوئن، ص ۲۳۹). به جهت احتراز از این معنا در کلام علی علیه السلام و نیز توجّه به این مطلب که مقصود ایشان از واژهٔ طبقه، صرفاً اشاره به وجود اصناف و اقشار گوناگون در جامعه بوده و ملاک تقسیم‌بندی در آن نیز بیشتر بر حسب تخصّص و شغل افراد و اشاره به وظایف و مسئولیت‌های آنان است ـ که هر صنف عهده دار انجام آنهاست ـ و نه تقسیم‌بندی به خاطر اعطای امتیازاتی به طبقه‌ای و یا قشری خاص، عبارات فوق نقل گردید. مؤید این مدّعای ماـ که واژهٔ «طبقه» در نزد امام علی علیه السلام دارای معنای دیگری است ـ ، به تقسیم‌بندیِ دیگری از ایشان است که می‌فرماید:
«وَ النّاسُ عَلی اَرْبَعَةِ اَصْنافٍ: مِنْهُمْ مَنْ لا یمْنَعُهُ الْفَسادَ فِی الْاَرْضِ اِلّا مَهانةٌ نَفْسِهِ،و کلالةُ حَدِّهِ، وَنَضیضُ وَفْرِهِ، وَ مِنْهُم اَلْمُصْلتُ لِسَیفِهِ، وَ المُعلِنُ بِشَرِّهِ، وَالمُجْلِبُ بِخَیلِهِ وَرَجِلِهِ،...وَ مِنْهُمْ مَنْ بَطْلُبُ الدُّنْیا بِعَمَلِ الآخِرَةِ، وَ لا یطْلُبُ الاخِرَةِ بِعَمَلِ الدُنْیا... وَ مِنْهُمْ مَنْ ابعده عَنْ طَلَبِ المُلْک ضُؤَولَةُ نَفْسِهِ وَ انْقِطاعُ سَبَبِهِ،...»؛ (مردم، چهار دسته‌اند: گروهی اگر دست به فساد نمی‌زنند برای این است که روحشان ناتوان و شمشیرشان کُند است، و امکانات مالی در اختیار ندارند. گروه دیگر، آنان که شمشیر کشیده‌اند و شرّ و فسادشان را آشکار کرده‌اند، و لشکرهای پیاده و سوارهٔ خود را گرد آورده‌اند... . گروه سوم، با اعمال آخرت، دنیا را می‌طلبند، و با اعمال دنیا در ( ( پی کسب مقام‌های معنوی آخرت نیستند... . و گروه چهارم، با پستی و ذلّتِ و فقدان امکانات، از به دست آوردن قدرت، محروم مانده‌اند،...» (نهج البلاغه، خطبهٔ ۳۲).
به هر حال، ملاک امام علی علیه السلام، ملاک تقسیم‌بندی آحاد جامعه، هم‌سنخ طبقه‌بندی‌های رایج نیست؛ بلکه مقصود در آنها بیان وظایف و مسئولیت‌های افراد مختلف جامعه است، و یا این که در صدد بیان ویژگی‌های شخصیتی و رفتاریِ انسان‌هایی‌ست که با انجام دادن وظایف و یا سرباز زدن از آنها و روی آوردن به کارهای دیگری که آثار و پیامدهای نامطلوبی دارد، در اجتماع زندگی می‌کنند.

  • نام منبع :
    درآمدی بر مسأله انحرافات اجتماعی در «نهج البلاغه»
    سایر پدیدآورندگان :
    حفیظ الله فولادی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5345
صفحه از 128
پرینت  ارسال به