ضرورت وجود نظم در زندگی اجتماعی
تشکیل جامعهٔ انسانی، ضوابط و اصول خاص خود را نیاز دارد؛ بدین معنا که با گرد هم آمدن عدّهای از افراد نامتجانس که بیارتباط با یکدیگرند، و یا تعاملهای آنان دارای چارچوبهای منظّمی نیست، زندگی اجتماعی شکل نمیگیرد. از این رو، زندگی اجتماعی، بدون حدّاقلی از همنوایی که در چارچوبهای منظّم اصول و ضوابط اجتماعی (هنجارها) صورت پذیرد، امکانپذیر نیست.۱ بر این اساس، فقدان ضوابطی برای رفتارهای اجتماعی، پیامدهایی چون هرج و مرج و بینظمی را در پی خواهد داشت، و این بینظمی، مانعی جدّی در برابر ایفای نقشهایی است که افراد در جامعه، عهدهدار هستند. بدین لحاظ، افراد عموماً نقشهای خود را مطابق با توقعات اجتماعیای که از آنان انتظار میرود، انجام میدهند؛ و بدین وسیله، نظم اجتماعی را برقرار، و تداوم جامعه را ممکن میسازند.
به دیگر سخن، یگانگی اجتماعی، شرط بقای جامعه است، و جامعه تا زمانی که از این موهبت برخوردار است، میتواند به عنوان یک واحد مستقل به زندگی خود ادامه دهد. از این رو، هر جامعه میکوشد که همواره اعضای