119
درآمدی بر مسأله انحرافات اجتماعی در «نهج البلاغه»

این نمونه‌‌ها و موارد فراوان دیگری که همگی گواهی دارند بر این که افراد مورد خطاب امیر مؤمنان علیه السلام، با اختیار خود، عملی انحرافی را برگزیده‌اند و یا در صدد اتخاذ رفتاری کجروانه هستند، تأیید کنندهٔ این امرند که انسان‌‌ها خودشان در انتخاب نوع رفتارهایشان، نقش اساسی و تعیین کننده دارند و تأثیر شرایط محیطی و اجتماعی بر آنان، به گونه‌‌ای که آنان مقهور آن شرایط تلقّی شوند، نادرست است و آنها تنها نقش زمینه‌‌ساز را ایفا می‌‌کنند.

در بارهٔ عواملی که سوق دهندهٔ انسان به ارتکاب رفتارهای کجروانه باشد، علاوه بر مواردی که در این فصل مورد بحث قرار گرفتند، در کلام امیر مؤمنان علیه السلام، نکات دیگری نیز وجود دارند که در اتّخاذ اعمال منحرفانه در انسان تأثیرگذارند؛ مواردی که اساساً در نسبت با اجتماع و جامعهٔ انسانی مطرح هستند و به صورت جداگانه، سزاوار بحث و بررسی اند. همانند:

یک. تأثیر ناداری در سرپیچی انسان از هنجارهای اجتماعی و دینی و روی آوردن به اعمال منحرفانه؛

دو. حاکمان نالایق و رواج احکام و دستورهای خلاف حقوق الهی و اجتماعی از سوی آنان؛

سه. نادانی و رابطهٔ آن با انواع کجروی ها؛

چهار. ترک احکام الهی در جامعهٔ دینی و حاکمیت اشرار و فاسقان؛

پنج. غفلت از شیطان و قرار گرفتن مردم و مسئولان در دام‌های او، و در نتیجه، رواج انواع ظلم‌ها و ستمگری‌ها در جامعه از سوی قدرتمندان و زورمندان؛

شش. و....


درآمدی بر مسأله انحرافات اجتماعی در «نهج البلاغه»
118

مِن خَیرٍ وَ شَرٍّ... وَ کُن عِندَ صالِحِ ظَنّی بِکَ وَ لا یفیلَنَّ رَأیی فیکَ.۱

... پس مدارا کن ای ابو العبّاس! امید است آنچه از دست و زبان تو از خوب یا بد، جاری می‌‌شود، خدا تو را بیامرزد... و سعی کن تا خوش‌بینی من نسبت به تو استوار باشد، و نظرم دگرگون نشود.

ب. نامه به عمر بن ابی سلمه، فرماندار فارس

فَإنَّ دَهاقینَ أهلِ بَلَدِکَ شَکَوا مِنکَ غِلظَةً وَ قَسوَةً، وَ احتِقاراً و جَفوَةً... فَالبَس لَهُم جِلباباً مِنَ الَّلینِ تَشُوبُهُ بِطَرَفٍ مِنَ الشِّدَّةِ، وَ داوِل لَهُم بَینَ القَسوَةِ وَ الرَّأفَةِ، وَ امزُج لَهُم بَینَ التَّقریبِ وَ الاِدناءِ، وَ الأبعادِ وَ الإقصاءِ.۲

همانا دهقانان مرکز فرمانداری ات، از خشونت و قساوت و تحقیر کردن مردم و سنگ‌دلی تو شکایت کردند... پس در رفتار با آنان، نرمی و درشتی را به هم آمیز، و رفتاری توأم با شدّت و نرمش داشته باش؛ اعتدال و میانه‌‌روی را در نزدیک کردن یا دور کردن، رعایت کن.

ج. نامه به زیاد بن ابیه، جانشین فرماندار بصره

وَ اِنّی اُقسِمُ بِاللّهِ قَسَماً صادِقاً، لَئِن بَلَغَنی أنَّکَ خُنتَ فی فَیءِ المُسلِمینَ شَیئاً صَغیراً أو کَبیراً، لَأشُدَّنَّ عَلَیکَ شِدَةً تَدَعُکَ قَلیلَ الوَفرِ، ثَقیلَ الظَّهرِ، ضَئیلَ الأمرِ.۳

همانا من، به راستی به خدا سوگند می‌‌خورم، اگر به من گزارش کنند که در اموال عمومی خیانت کردی، کم یا زیاد، چنان بر تو سخت گیرم که کم‌بهره شده، و در هزینهٔ عیال، درمانده و خوار و سرگردان شوی.

1.همان، نامهٔ ۱۸.

2.. همان، نامهٔ ۱۹.

3.. همان، نامهٔ ۲۰.

  • نام منبع :
    درآمدی بر مسأله انحرافات اجتماعی در «نهج البلاغه»
    سایر پدیدآورندگان :
    حفیظ الله فولادی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5279
صفحه از 128
پرینت  ارسال به