115
درآمدی بر مسأله انحرافات اجتماعی در «نهج البلاغه»

بِکَلکَلِها، تَضیعُ فی غُبارِها الوُحدانُ، وَ یهلِکُ فی طَریقَها الرُّکبانُ، تَرِدُ بِمُرِّ القَضاءِ، وَ تَحلُبُ عَبیطَ الدِّماءِ، وَ تَثلِمُ مَنارَ الدّینِ، وَ تَنقُضُ عَقدَ الیقینِ. یهرُبُ مِنها الأکیاسُ وَ یدَبِّرُها الأرجاسُ. مِرعادٌ مِبراقٌ کاشِفَةٌ عَن ساقٍ. تُقطَعُ فیها الأرحامُ، وَ یفارَقُ عَلَیها الإسلامُ. بِرِیها سَقیمٌ وَ ظاعِنُها مُقیمٌ.۱

سپس فتنه‌‌ای سر برآورد که سخت لرزاننده، در هم کوبنده و نابودکننده است، که قلب‌هایی پس از استواری می‌‌لغزند، و مردانی پس از درستی، گم‌راه می‌‌گردند، و اندیشه‌‌ها به هنگام هجوم این فتنه‌‌ها، پراکنده، و عقاید پس از آشکار شدنشان، به شک دچار می‌‌شوند. آن کس که به مقابله با فتنه‌‌ها برخیزد، کمرش را می‌‌شکند، و کسی که در فرونشاندن آن تلاش می‌‌کند، او را در هم می‌‌کوبد. در این میان، فتنه‌‌جویان چونان گورخران، یکدیگر را گاز می‌‌گیرند؛ و رشته‌‌های سعادت و آیین محکم شده‌‌شان لرزان می‌‌گردد، و حقیقت امر پنهان می‌‌ماند. حکمت و دانش کاهش می‌‌یابد و ستمگران در آن فتنه به سخن می‌‌آیند و بیابان‌‌نشین‌ها را در هم می‌‌کوبند، و با سینهٔ مرکب‌های ستم، آنها را خُرد می‌‌نمایند. تک‌روان در غبار آن فتنه‌‌ها نابود می‌‌گردند، و سواران با قدرت در آن به هلاکت می‌‌رسند. فتنه‌‌ها با تلخی خواسته‌‌ها وارد می‌‌شوند، و خون‌های تازه را می‌‌دوشند؛ نشانه‌‌های دین را خراب می‌کنند، و یقین را از بین می‌‌برند. فتنه‌‌هایی که افراد زیرک از آن می‌گریزند، و افراد پلید در تدبیر آن می‌کوشند. آن فتنه‌‌ها پُر رعد و برق و پُر زحمت اند. در آن، پیوندهای خویشاوندی قطع می‌شود، و از اسلام جدا می‌‌گردند. فتنه‌‌ها چنان ویرانگرند که تندرست‌ها بیمار می‌شوند و آن که خواستهٔ خود را رها سازد، در آن باقی می‌‌مانَد.

1.. همان، خطبهٔ ۱۵۱.


درآمدی بر مسأله انحرافات اجتماعی در «نهج البلاغه»
114

امیر مؤمنان علیه السلام در خطبه‌‌ای طولانی، از کیفیت پیدا شدن و رشد فتنه‌‌ها و نیز اوضاعی که این وضعیت در جامعه پدید می‌‌آورد، سخن گفته‌‌اند. ایشان می‌‌فرماید: در اوضاع و احوالی که جامعه را فتنه فراگرفته و ساخت آن را به هم ریخته و ساختار جدیدی را رقم زده، در این وضعیت، گرایش‌های مردم، متفاوت می‌شوند و اندیشه‌‌های اجتماعی وضوح و روشنیِ خود را از دست می‌دهند و دوپهلو و دارای ابهام می‌‌شوند؛ افراد در صدد صدمه زدن و بهره‌کشی از یکدیگرند؛ افرادی که صاحب حکمت و دانش‌اند و به حال اجتماع مفید، صحنه را خالی می‌کنند و افراد ستمگر و نامطلوب، قدرت خودنمایی می‌یابند:

ثُمَّ یاتی بَعدَ ذلِکَ طالِعُ الفِتنَةِ الرَّجُوفِ وَ القاصِمَةِ الزَّحُوِف فَتَزیغُ قُلُوبٌ بَعدَ استِقامَةٍ، وَ تَضِلُّ رِجالٌ بَعدَ سَلامَةٍ، وَ تَختَلِفُ الاهواءُ عِندَ هُجُومِها، وَ تَلتَبِسُ الاراءُ عِندَ نُجُومِها، مَن أشرَفَ لَها قَصَمَتهُ، وَ مَن سَعی فیها حَطَمَتهُ، یتَکادِمُونَ فِیها تَکادُمَ الحُمُرِ فِی العانَةِ. قَدِ اضطَرَبَ مَعقُودُ الحَبلِ، وَ عَمِی وَجهُ الأمرِ، تَغیضُ فیها الحِکمَةِ، وَ تَنطِقُ فیها الظَّلَمَةِ، وَ تَدُقُّ أهلَ البَدوِ بِمَسحَلِها، وَ تَرُضُّهُم

  • نام منبع :
    درآمدی بر مسأله انحرافات اجتماعی در «نهج البلاغه»
    سایر پدیدآورندگان :
    حفیظ الله فولادی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5542
صفحه از 128
پرینت  ارسال به