113
درآمدی بر مسأله انحرافات اجتماعی در «نهج البلاغه»

با انواع تردیدها، بسیاری از افراد جامعه را به کام خود می‌‌کشد و آنان را به سوی رفتارهایی سوق می‌دهد که نمی‌‌تواند مطلوب باشد.۱

1.. ممکن است اشکالی مطرح شود که در تبیین مرتن، سخن از ساخت اجتماعی است که آحاد جامعه را به سوی رفتارهای انحرافی می‌‌کشاند، و ساخت اجتماعی به معنای وجود شرایطی پایدار در شبکهٔ روابط اجتماعی است و این حالت در مورد وضعیت فتنه، صادق نیست؛ زیرا فتنه به معنای اوضاع و احوالی گذرا و مقطعی است که بر جامعه مستولی می‌‌گردد.
در پاسخ می‌‌گوییم درست است که ساخت به وضعیت ثابت و پایدار اجتماعی اطلاق می‌شود، ولی باید توجّه داشت که مقصود ما در این جا ناظر به تداوم فتنه در جامعه است و غالباً نیز چنین است و به خاطر همین مداومت است که تشخیص حق و باطل برای مردم دشوار می شود. به هر حال، شرایط فتنه برای خود چارچوبه‌‌ها یی دارد که در آن، انواع رفتارهای انحرافی ظهور می‌‌یابد و پیمودن راه صواب با دشواری تشخیص داده می‌‌شود.
نکتهٔ دیگری که در این جا به اجمال اشاره می‌شود و بایسته است که به صورت جداگانه بررسی شود، این است که تأثیرگذاری فضای فتنه‌آلود بر افکار و اعمال انسان‌ها، معلول عواملی خاص است که موجب فروغلتیدن بسیاری از افراد در آن فضا می‌شود و گم‌راهی و تردید و حتی اقدامات عملی کاملاً ساختارشکنانه را برای کسانی که در این فضا گرفتار آمده‌اند، به دنبال می‌آورد. سزاوار است قدری اندیشیده شود مگر چه شد که امثال طلحه و زبیر که هر کدام دارای سابقهٔ درخشانی در راه اسلام بودند، در مقابل امام علی علیه السلام صف‌‌آرایی می‌کنند و دست به شمشیر می‌برند و جنگ به راه می‌اندازند و عدّهٔ بسیاری را نیز با خود همراه می‌کنند؟ به نظر می‌رسد اوّلین عامل تعیین کنندهٔ گمراهی آنان، عدم توجّه همهٔ این افراد به نظر و عمل علی‌ علیه السلام به عنوان رهبر و امام جامعهٔ اسلامی بوده و منشأ این بی‌توجّهی را نیز باید در درون آنان جستجو کرد که خود را هم‌تراز امام علیه السلام می‌دانستند و برای رأی و تحلیل خود در مقابل امام اصالت قائل می‌شدند. علاوه بر این، سوگمندانه باید پرسید که آیا آنان نمی‌دیدند که در مقابل امام علیه السلام کسی نیست جز امثال معاویه و عمروعاص؟ به نظر می‌رسد پاسخ روشن است که می‌دیدند؛ ولی خودخواهی‌ها، هواهای نفسانی و قدرت‌طلبی، آنان را به آن جا کشانید که برای رسیدن به قدرت دنیوی، به جنگ با امام و سوق دادن جامعه به سوی جنگ و درگیری راضی کرد. بر این وضعیت اسفناک باید بی‌بصیرتی عموم‌ مردم را نیز افزود که به جای پیروی از امام علیه السلام، با دسیسه‌های خواص قدرت‌طلب، در زمرهٔ پیاده‌نظام دشمنان دین قرار می‌گیرند.
خواننده گرامی به خوبی می‌تواند شرایط فتنه و فتنه‌گری کسانی را که در سال ۱۳۸۸ش در کشور جمهوری اسلامی ایران رخ داد و در آن بسیاری از خواص به اقداماتی علیه امنیت ملّی روی آوردند که اگر مردم همان مردم، دوران امام علی علیه السلام ‌بودند، بر رهبر و نظام اسلامی همان می‌رفت که بر امام علی علیه السلام و نظام حکومتی ایشان رفت؛ ولی باید این واقعیت را یاد‌آور شد که همان‌طور که رهبر فقید انقلاب اسلامی ایران، حضرت امام خمینی و نیز رهبر فرزانه و(( حکیم و امام گونهٔ فعلی حضرت آیة‌ اللّٰه خامنه‌ای ـ مدظله‌العالی ـ بارها و بارها تصریح کردند و گواهی دادند که امّت هوشیار، باایمان، موقع‌شناس، دارای بصیرت دینی و انقلابی، دشمن‌شناس و مردمی که مکرّر حضور به موقع خود را در صحنه‌های مختلف جان‌فشانی و ولایت‌پذیری به اثبات رسانده‌اند، چنین امّت خداجویی را هیچ یک از معصومان علیهم السّلام بخصوص امیر مؤمنان علیه السلام نداشتند وگرنه رهبران انقلاب اسلامی ایران و نیز نظام اسلامی همانند امام علی علیه السلام و اصحاب اندکِ با بصیرت ایشان به انواع گرفتاری‌ها و جنگ‌ها و در نهایت، تنها شدن و ... گرفتار می‌شدند! برای همین است که رهبر معظم انقلاب اسلامی، مدام بر نقش عنصر بصیرت و ایمان مردم مسلمان ایران تأکید دارند؛ بصیرتی که چون بسیاری از خواص آن را نداشتند و نتوانستند تشخیص دهند که حرکت آنان دشمنان قسم‌خوردهٔ نظام اسلامی را شادمان و متجرّی می‌سازد، به واقع، نقش سربازی را برای دشمن ایفا کردند و اگرچه برای نظام اسلامی هزینه‌های فراوانی تحمیل کردند، ولی در واقع، خودشان متضرّر گردیدند. به هر حال، این ویژگی‌های ممتاز مردم ایران بود که رهبر خود را تنها نگذاشتند.


درآمدی بر مسأله انحرافات اجتماعی در «نهج البلاغه»
112

به جای آن که به وظایف خویش در قبال مردم بپردازند، و در این زمینه، احساس مسئولیت جدی داشته باشند، به گونه‌‌ای عمل می‌‌کنند که جامعه را دچار تشتّت و تفرقه می‌‌کنند؛ زیرا با ستم حاکمان به مردم و دور شدن آنان دادن از انجام وظایف خویش، شیرازهٔ انتظام اجتماعی و حقوق شهروندی، از هم پاشیده خواهد شد و در واقع، گسیختگی در میان سازمان‌های اجتماعی به وجود خواهد آمد.

به هرحال، به نظر امیر مؤمنان علیه السلام افتراق حاکمان از مردم و فخرفروشی آنان به افراد جامعه، دور شدن عموم مردم از آنان و نیز عدم پیروی از حاکمان را در پی خواهد داشت؛ که نتیجهٔ چنین وضعیتی، رواج انواع کج‌رفتاری‌ها در جامعه خواهد بود.

تبیین کجروی مبتنی بر دیدگاه ساختار اجتماعی

بر حسب تبیین ساختاری، کجروی‌های اجتماعی، محصول نوع شکل‌‌گیری و ساخت جامعه است؛ بر این اساس، کی. رابرت مرتن، قائل است که انحراف، نتیجهٔ فشارهای اجتماع بر مردم و ناشی از عدم تعادل در نظام اجتماعی است.

به نظر ما شاید بتوان در کلام امیر مؤمنان علیه السلام، شرایط فتنه و اوضاعی را که از این ناحیه، بر جامعه مستولی می‌‌گردد، در ذیل این دیدگاه، ذکر کرد؛ چه، در فضای فتنه، تعادل نظام اجتماعی به هم می‌ریزد و در نتیجه، زمینه برای بروز انواع رفتارهای انحرافی فراهم می‌‌گردد.

فتنه دارای ساختاری است که در آن، هنجارها و قواعد اجتماعی، به انواع ناهنجاری‌ها و کجروی‌ها آمیخته می‌شود، و خصوصیتی که فتنه دارد، آن است که به جهت تغییر جوّ عمومی جامعه و در آمیختن رفتارهای اجتماعی

  • نام منبع :
    درآمدی بر مسأله انحرافات اجتماعی در «نهج البلاغه»
    سایر پدیدآورندگان :
    حفیظ الله فولادی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5317
صفحه از 128
پرینت  ارسال به