زمانهای در صلاح فردی و اجتماعی به سر خواهند برد، و مفسدهای در میانشان نخواهد بود، و شکایتی از نظام اجتماعی خود نخواهند داشت؛ بلکه]،
[و.] مردم خواستار بقا و تداوم حکومت [و نظام حاکم اجتماعی] میشوند،
[ز.] و دشمنان [چنین نظام اجتماعیای، به جهت یکرنگی و همبستگی میان حاکمان و مردم] در رسیدن به آرزوهایشان، مأیوس میگردند.
امّا آن گاه که مردم بر حکومت چیره شوند، و یا زمامداران بر مردم اجحاف نمایند [یعنی در شرایطی که حقوق متقابل میان حاکمان و مردم رعایت نشود، و هر یک از آنان در جایگاه خویش قرار نگیرند و به انجام دادن وظایف خود نپردازند، در این شرایط که نظام اجتماعی به هم خورده است]،
[الف.] وحدت کلمه از بین میرود [و تفرقه و دشمنی، جایگزین آن میشود]،
[ب.] و نشانههای ستم، آشکار میگردد [و هر کس زورمندتر است، درصدد بهرهوری بیشتر و چپاول حقوق دیگران بر خواهد آمد و فساد و انحرافات اجتماعی به حدّی رواج مییابد که علنی میشود]،
[ج.] و دستبرد در برنامههای دینی فراوان میگردد [و دستورها و هنجارهای دینی دستخوش تحریفها خواهند شد]،
[د.] جادههای وسیع سنن و آداب [مذهبی و اجتماعی] متروک خواهند شد [و انواع رفتارهای انحرافی و خلاف هنجارها در قوانین دینی و اجتماعی در جامعه، به وجود خواهند آمد، و در همین وضعیت است که جامعه، ظهور انواع گروههای خلافکار را