105
درآمدی بر مسأله انحرافات اجتماعی در «نهج البلاغه»

مُستَرعی لِمَن فَوقَکَ. لَیسَ لَکَ أن تَفتاتَ فی رَعِیةٍ.۱

همانا پُست فرمانداری برای تو وسیلهٔ آب و نان نیست؛ بلکه امانتی در گردن توست؛ و باید از فرمانده و امام خود اطاعت کنی. تو حق نداری نسبت به رعیت، استبداد ورزی.

در این عبارت، امام علیه السلام، به فرماندار خویش یادآور می‌‌شود که همانا حاکمیت نسبت به مردم، سکّویی جهت کسب برتری‌ها و امتیازات برای شخص نیست؛ بلکه امانتی است که باید در حفظ و ادای آن امانت، وظیفه‌‌شناسی داشته باشد.

مفهوم این عبارت چنین است که اگر حاکم، وظیفهٔ خود را رها کند و به جای امانتداری و انجام وظیفه، راه خطا در پیش گیرد، در این مسیر انحرافی، هر آنچه از وی سرزند، ظلم به مردم و اجحاف در حق آنان است؛ زیرا لازمهٔ امانتداری آن است که با پیروی از چارچوبهای پسندیدهٔ دینی و عرفی، حقوق مردم رعایت گردد؛ و وقتی این رویه از سوی حاکم نادیده گرفته شود، انواع ظلم‌ها و زورگویی‌‌ها نسبت به شهروندان رواج خواهد یافت و نظام اجتماعی، از پایداری خواهد افتاد؛ زیرا اگر حاکمیت به استبداد روی آورد، در هر صورتی که باشد، به دلیل ظلم و ستم و پایمال کردن حقوق مردم، هرگز پایدار نخواهد ماند.

به هر حال، از نظر امام علیه السلام زمامداران، جامعه، مسئولیت خطیری را بر عهده دارند و در صلاح و فساد اجتماعی، نقش اساسی‌ای را ایفا می‌‌کنند. یعنی اگر حاکمان در زندگی شخصی خود و در نحوهٔ معاشرت با مردم، اصول انسانی و هنجارهای اخلاقی را رعایت کنند، از آن جا که الگوی دیگران هستند، آنان نیز به رعایت آن اصول و هنجارها، ترغیب خواهند شد؛

1.. همان، نامۀ ۵.


درآمدی بر مسأله انحرافات اجتماعی در «نهج البلاغه»
104

کرد؛ چرا که حاکمان، نقش الگو را در زندگی مردم دارا هستند. لذا حاکمان باید نهایت دقت را در کنش و واکنش‌های اجتماعی خویش به خرج دهند. پس یکی از عوامل انحرافات اجتماعی همین است که مردم از اجرای عدالت توسط حاکمان، مأیوس شوند، و وقتی دولت‌مردان را ببینند که به جای این که پناهگاه مردم باشند، به فکر ایجاد حاشیهٔ امن برای خود هستند، مردم نیز برای گرفتن حق و حقوق خویش و دفع ستم و استثمار حاکمان، ناچار می‌‌شوند از مجاریِ غیرقانونی، اقدام کنند، و این به معنای افتادن جامعه در مسیر هرج و مرج و پاشیدگی انتظام امور اجتماعی است.

تأکید امیر مؤمنان علیه السلام بر توجّه کارگزاران به انواع کنش‌های اجتماعی‌‌شان تا بدان جاست که حتّی در نحوهٔ معاشرت و نیز کیفیت نگاه و سلام کردن به مردم، سفارش می‌‌کنند و آنان را به مواظبت در رفتارشان فرا می‌‌خوانند. الگو بودن حاکمان در بیان ذیل هویداست:

... وَ آسِ بَینَهُم فِی اللَّحظَةِ وَ النَّظرَةِ، وَ الاِشارَةِ وَ التَّحِیةِ، حَتّی لا یطمَعَ العُظَماءُ فی حَیفِکَ، وَ لا ییأسَ الضُّعَفاءُ مِن عَدلِکَ.۱

... و در نگاه و اشارهٔ چشم، و سلام کردن و اشاره کردن، با همگان یکسان باش؛ تا زورمندان در تبعیض بی‌‌دلیل تو طمع نورزند و ضعیفان از عدالت تو مأیوس نشوند.

همچنین ایشان، در نامه‌‌ای که برای فرماندار آذربایجان می‌‌نویسند، یادآور می‌‌شود که این مسئولیت، امانتی در نزد توست که باید ضمن اطاعت از فرامین رهبر خود، نسبت به عامّهٔ مردم به گونه‌‌ای عمل کنی که حقوق آنان رعایت شود و ستمی بر ایشان نرود:

وَإنَّ عَمَلَکَ لَیسَ لَکَ بِطُعمَةٍ وَ لکِنَّهُ فی عُنُقِکَ أمانَةٌ، وَأنتَ

1.. همان، نامهٔ ۴۶ نیز، ر.ک: نامهٔ ۲۷.

  • نام منبع :
    درآمدی بر مسأله انحرافات اجتماعی در «نهج البلاغه»
    سایر پدیدآورندگان :
    حفیظ الله فولادی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5387
صفحه از 128
پرینت  ارسال به