101
درآمدی بر مسأله انحرافات اجتماعی در «نهج البلاغه»

سفارش می‌‌کنند. در مواقعی هم که به ایشان گزارش می‌‌رسد که برخی از کارگزاران حکومت، بر سفرهٔ ثروتمندان حاضر شده‌‌اند، با عتاب و توبیخ فراوان، با آنها برخورد می‌‌کند. شاید بتوان از این مرام علی علیه السلام به این نکتهٔ اساسی ره‌نمون شد که ایشان علاوه بر آن منش عدالت‌خواهانهٔ خویش، نگران این امر نیز هستند که در صورت تغییر وضعیت زندگی حاکمان و فرمانداران، این تغییر، موجب بروز اختلاف و تفرقه میان مردم و حکومت خواهد گردید؛ چرا که وقتی شهروندان، وضع زندگی و سلوک آنان را ملاحظه کنند، در حالی که خودشان نمی‌‌توانند چنین زندگی‌ای را برای خود فراهم آورند، این شکاف، آنان را به نافرمانی و کشمکش با هنجارها و قوانینی که حاکمان، از وظایف عمده‌‌‌شان رعایت و عمل بدان‌هاست، واخواهد داشت. بنا بر این، هم مقتضای عدالت و انصاف و هم ضرورت جلوگیری از کشمکش در صحنهٔ اجتماعی، این است که دست‌‌اندرکاران امور جامعه، شیوهٔ زندگی خود را در سطح عموم مردم و بلکه در حدّ پایین‌‌ترین اقشار جامعه نگه دارند. در این صورت است که مردم، تضادی میان خود و مسئولان نخواهند دید، و به این تصوّر نخواهند رسید که آنان از ناحیهٔ حکومت، برای خودشان حاشیهٔ امنی درست کرده‌‌اند، و در نتیجه، تافتهٔ جدابافته‌‌ای شده‌‌اند؛ بلکه تفاوت میان آنان و دیگر مردم در خدمت‌گزاری بیشترشان و رسیدگی به امور مردم در ابعاد رفاهی، امنیتی، حقوقی، و... است.

در ادامه، سخنانی از امیر مؤمنان علیه السلام را که به نظر ما، با مطالب یادشده همخوانی دارند، نقل می‌‌کنیم. ایشان در نامه‌‌ای به فرماندار بصره چنین می‌‌نویسد:

یابنَ حُنَیفٍ، فَقَد بَلَغَنی أنَّ رَجُلاً مِن فِتیةِ أهلِ البَصرَةِ دَعاکَ إلی مَأدُبَةِ فَأسرَعتَ إلَیها تُستَطابُ لَکَ الألوانُ، وَ تُنقَلُ اِلَیکَ الجِفانُ. وَ ما ظَنَنتُ أنَّکَ تُجیبُ اِلی طَعامِ قَومٍ، عائِلُهُم مَجفُوٌّ،


درآمدی بر مسأله انحرافات اجتماعی در «نهج البلاغه»
100

طبقهٔ حاکم، با نوع زندگی و ایجاد ارزش‌ها و منافع ویژ‌‌ه‌‌ای که برای خود جعل می‌‌کند، دامن‌زنندهٔ ستیزی دائمی در جامعه می‌‌شود. از همین رهگذر، تنش‌هایی در جامعه به وجود می‌‌آید که کجروی‌‌ها، اجتماعی را به دنبال دارد؛ زیرا وجود شکاف طبقاتی میان حاکمان و مردم عادی، انواع ناهنجاری‌‌ها و دوری مردم از حاکمیت و بالعکس حاکمان از مردم را در پی خواهد داشت، و در نتیجه، مردم به خواسته‌‌ها و دستورهای حاکمان تا آن جا که بتوانند، گردن نمی‌نهند و سرپیچی خواهند کرد. از این‌‌رو، برای جلوگیری از بروز چنین فاصله‌‌ای، ضرورت دارد که حاکمان در زندگی خود دست از زیاده‌‌خواهی و خودبرتربینی، بردارند.

عبد اللّٰه ابن عباس می‌‌گوید: بر امیر مؤمنان علیه السلام وارد شدم، دیدم در حال وصله نمودن کفش خود بود! به من فرمود: «قیمت این کفش چه قدر است؟». گفتم: بهایی ندارد! فرمود: «به خدا سوگند همین کفش بی‌‌ارزش برایم از حکومت بر شما محبوب‌تر است، مگر این که با این حکومت، حقّی را به پا دارم و یا باطلی را دفع نمایم».۱

این گونه صحنه‌‌ها گویای نوع نگرش علی علیه السلام به امارت و حاکم بودن است و واقعاً با موارد مشابه خود قابل مقایسه نیست.

در این که علی علیه السلام از طبقهٔ حاکم، چه نوع رفتاری را خواهان است و سبک زندگی مطلوب آنان را چگونه ترسیم می‌‌کند، با ملاحظهٔ نامه‌‌هایی که برای فرمانداران و کارگزاران خویش به اقصی نقاط مملکت اسلامی ارسال داشته‌‌ است، بهتر روشن می‌‌شود؛ چه، در آنها همواره رعایت حال عموم مردم، بخصوص مستمندان و ضعیفان جامعه، مورد تأکید است. علی علیه السلام آنان را به ساده‌زیستی و بر حذر بودن از ایجاد شکاف طبقاتی با دیگر مردم

1.. .ر.ک: همان، خطبهٔ ۳۳.

  • نام منبع :
    درآمدی بر مسأله انحرافات اجتماعی در «نهج البلاغه»
    سایر پدیدآورندگان :
    حفیظ الله فولادی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 5437
صفحه از 128
پرینت  ارسال به