طبقهٔ حاکم، با نوع زندگی و ایجاد ارزشها و منافع ویژهای که برای خود جعل میکند، دامنزنندهٔ ستیزی دائمی در جامعه میشود. از همین رهگذر، تنشهایی در جامعه به وجود میآید که کجرویها، اجتماعی را به دنبال دارد؛ زیرا وجود شکاف طبقاتی میان حاکمان و مردم عادی، انواع ناهنجاریها و دوری مردم از حاکمیت و بالعکس حاکمان از مردم را در پی خواهد داشت، و در نتیجه، مردم به خواستهها و دستورهای حاکمان تا آن جا که بتوانند، گردن نمینهند و سرپیچی خواهند کرد. از اینرو، برای جلوگیری از بروز چنین فاصلهای، ضرورت دارد که حاکمان در زندگی خود دست از زیادهخواهی و خودبرتربینی، بردارند.
عبد اللّٰه ابن عباس میگوید: بر امیر مؤمنان علیه السلام وارد شدم، دیدم در حال وصله نمودن کفش خود بود! به من فرمود: «قیمت این کفش چه قدر است؟». گفتم: بهایی ندارد! فرمود: «به خدا سوگند همین کفش بیارزش برایم از حکومت بر شما محبوبتر است، مگر این که با این حکومت، حقّی را به پا دارم و یا باطلی را دفع نمایم».۱
این گونه صحنهها گویای نوع نگرش علی علیه السلام به امارت و حاکم بودن است و واقعاً با موارد مشابه خود قابل مقایسه نیست.
در این که علی علیه السلام از طبقهٔ حاکم، چه نوع رفتاری را خواهان است و سبک زندگی مطلوب آنان را چگونه ترسیم میکند، با ملاحظهٔ نامههایی که برای فرمانداران و کارگزاران خویش به اقصی نقاط مملکت اسلامی ارسال داشته است، بهتر روشن میشود؛ چه، در آنها همواره رعایت حال عموم مردم، بخصوص مستمندان و ضعیفان جامعه، مورد تأکید است. علی علیه السلام آنان را به سادهزیستی و بر حذر بودن از ایجاد شکاف طبقاتی با دیگر مردم