علما دربار? دور? مقرّر شده از سوي پيامبر صلي الله عليه و آله براي انجام اعمال فطرت (اصلاح شارب، تميز ساختن اسافل اعضا، کوتاه کردن ناخنها و زدودن موهاي زير بغل) متّفق القول نيستند. مطابق روايتي مشهور، اين امور در هر چهل روز توصيه شده است.۱ مسئلة مورد بحث اين است که آيا چهل روز، مدّت قطعي است يا اين عدد، حداکثر زماني است که فرد نبايد از آن تخطي کند؛ اما بر اساس نياز ميتواند کاهش يابد.۲ روايتي که بخاري نقل کرده است ميگويد ابنعمر عادت داشت که هر دو هفته يکبار ناخنهاي خود را کوتاه کند۳ و ميگفت که پيامبر صلي الله عليه و آله خود نيز اين کار را به همين شيوه انجام ميداد. نقلي ديگر ميگويد که پيامبر صلي الله عليه و آله همواره شارب خود را اصلاح ميکرد و هر جمعه، قبل از بيرون رفتن براي انجام نماز جمعه، ناخنهاي خود را کوتاه ميکرد.۴ روايت اخير در تناقض است با نظري که در کتاب فتاوي تاتار خانية نقل شده و گرفتن ناخنها را قبل از نماز صبح روز جمعه جايز نميداند.
دليل اين حکم، امري ذوقي يا مصلحتي است: نماز، بخشي از حقيقت حج است؛ همچنان که تراشيدن مو و کوتاه کردن ناخنها در حال حج، حرام است و فقط بعداً جايز ميشود، اين اعمال نيز بايد پيش از نماز، حرام تلقي شود. مؤيد اين ديدگاه روايت ديگري است که ميگويد: هر کس ناخنهاي خود را پس از نماز جمعه کوتاه کند، چونان کسي است که با انجام حج و عمره، موي خود را تراشيده و ناخنهاي خود را کوتاه کرده باشد.۵
در مقابل حديثي که فاصلة انجام اين اعمال را چهل روز معين ميسازد، روايتي بسيار مطنطن۶ منسوب به پيامبر در دست است: هر يک از اين اعمال دورهاي زماني دارند: تميز کردن اسافل اعضا در هر چهل روز، کندن موهاي زير بغل هر گاه ديده شود، اصلاح شارب وقتي بلند شود، کوتاه کردن ناخنها در هر جمعه و تميز کردن مفصلهاي انگشتان در هر وضو.۷
روايت بسيار مشهورِ کوتاه کردن در روزهاي جمعه با رواياتي که به گرفتن ناخنها در روز پنجشنبه توصيه ميکنند، در تعارض است.۸
پيامبر صلي الله عليه و آله آشکارا اعلام کرده است که هر کس بخواهد از فقر، چشم درد، جذام ۹ و جنون در امان باشد، بايد بعدازظهر پنجشنبه ناخنهاي خود را کوتاه کند،۱۰ نظر صريح در برابر کوتاه کردن ناخنها در روز جمعه از ابوحنيفه نقل شده است: او با جمعه به عنوان روز [ناخن] گرفتن مخالف بوده است؛ شارب بايد اصلاح و ناخنها بايد گرفته شود هر گاه که نياز باشد.۱۱
حديث تضمين کننده پاداش براي کساني که ناخنهاي خود را در روز جمعه کوتاه کنند، چيزي بسيار سخاوتمندانه است؛ با اين همه انجام آن، اندکي به تأخير افتاده است. حديثي منقول از پيامبر صلي الله عليه و آله ميگويد:
کسي در روز جمعه دندانهاي خود را تميز، سبيل خود را اصلاح و ناخنهاي خود را کوتاه کند، موهاي زير بغلش را بکَند و شستشو (غسل معين شده) کند، سزاوار بهشت است.۱۲
ذخيره بيشتر، حديثي بود که به کساني که ناخنهاي خود را در روز جمعه کوتاه ميکنند وعده ميداد که خداوند بيماري را از ايشان دور کرده و درمان به ايشان اعطا خواهد کرد.۱۳
حديث وفق دهند? منقول از پيامبر صلي الله عليه و آله بيان ميکند که ناخنها بايد در روز پنجشنبه و جمعه کوتاه شوند چون اين کار رفاه فرد را تضمين ميکند.۱۴
به نظر ميرسد که تطبيق دهنده کامل، حديثي باشد که به کوتاه کردن ناخنها، اصلاح سبيل، کندن موي زير بغل و تراشيدن اسافل اعضا در روز پنجشنبه دستور ميدهد؛ و در روز جمعه، مؤمن بايد بدن خود را شستشو (غُسل) داده، خود را معطّر کرده و لباسهاي زيبا بپوشد.۱۵حديثي آزاد به روايت ابوهريرة نقل شده است. پيامبر صلي الله عليه و آله پاداشهاي بسياري [وعده] ميدهد که به مؤمناني داده خواهد شد که در هر روز هفته، ناخنهاي خود را کوتاه کنند؛ روز خاصي براي کوتاه کردن ناخن معين نشده است.۱۶
اهميتي خاص براي ترتيب گرفتن ناخنهاست.۱۷ حديثشناسان تأکيد دارند که حديث صحيحي در زمينة ترتيب کوتاه کردن ناخنها وجود ندارد،۱۸ اما اقوالي ويژه از علماي پيشين و برخي آثار منظور شبيه علايمي يادداشتگونه براي دانستن ترتيب صحيح وجود دارد.۱۹
اختلاف نظرهايي عالمانه دربارة مشکل چگونگي دور ريختن چيدههاي ناخن وجود دارد. طبق فرمايشات پيامبر، نظر مقبول اين است که چيدههاي ناخن بايد دفن شود. با اين که گناهي در دور ريختن آنها نيست، انداختن آنها در مستراح يا حمام نکوهيدني است.۲۰ دليل امر به دفن چيدههاي ناخن اين بوده که به جادوگران اجازه داده نشود تا با آنها بازي کنند. ابنحجر دليلي ديگر براي دفن قايل شده است: چيدههاي ناخن، بخشي از جسد آدمي است و بايد مانند خود بدن دفن شود.۲۱ بر اساس يکي از تفسيرها، آيات ۲۶ ـ ۲۷ سور? مرسلات (ألم نجعل الأرض کفاتاً أحياءً وأمواتاً) «مگر زمين را محل اجتماع نگردانيديم؟ چه براي مردگان چه زندگان»شامل چيدههاي ناخن و مو [هم] ميشود.۲۲ حکيم ترمذي روايتي را به نقل عائشة آورده که پيامبر صلي الله عليه و آله به دفن هفت چيز از جسد آدمي امر فرمودند: مو، چيدههاي ناخن، [خونِ] حيض...، دندانهاي (افتاده)، پوست حشفه و جُفت. حرمت بدن مؤمن به اجزاء او [هم] گسترش مييابد.۲۳
به هر حال، کوتاه کردن ناخنها عموماً به عنوان سنّتي پسنديده پذيرفته شده [که] بايد به طور خصوصي انجام شود؛ کوتاه کردن ناخنها در مساجد، [کاري] نکوهيده است.۲۴
نقل است که ابراهيم عليه السلام اولين نفر از نوع بشر است که ناخنهاي خود را کوتاه کرده است.۲۵ اين عمل که يکي از کارهاي مربوط به اعمال فطرت است تاکنون به طور دقيق به وسيل? مؤمنان مراعات شده است.
1.. براي نمونه، نک. الدر المنثور، ج ۱، ص ۱۱۲؛ الإسفار، برگ ۲ رو؛ السنن الکبري، ج ۱، ص ۱۵۰؛ زاد المعاد، چاپ مجدد: بيروت: بيتا، ج ۱، ص ۴۵؛ اتحاف، ج ۲، ص ۳۹۹ فوق.
2.. نيل الأوطار، ج ۱، ص ۱۳۱ ـ ۱۳۲؛ فتح الباري، ج ۱۰، ص ۲۹۲.
3.. فضلالله، ج ۲، ص ۶۸۵، ش ۱۲۵۸.
4.. نک. الوفا بأحوال المصطفي، تصحيح مصطفي عبدالواحد، قاهره: ۱۳۸۶، ص ۵۹۱؛ الظَفَر، برگ ۳۶۸ پشت، پايين و ص ۳۶۹ رو؛ الدرّ المنثور، ج ۱، ص ۱۱۲ پايين؛ أحکام القرآن، ج ۱،
ص ۶۶ پايين؛ تاريخ ديار بکري، ج ۱، ص ۲۰۸؛ فيض القدير، ج ۵، ص ۲۳۸، ش ۷۱۳۱ (و احاديث متناقض را در اين شرح ببينيد)، قياس کنيد با: بررسيها، عبود، ج ۲، ص ۲۰۰، ش ۹ (و نک. يادداشتهاي ويراستار، ص ۲۰۳ ـ ۳۰۴).
5.. نک. نسخة خطي، مؤلّف مجهول، دانشگاه استانبول، ۶۲۵۸، برگ ۹ پشت ـ ۱۰ رو (نقل شده از رسالة الاحکام الإسلامية).
6.. نک. الکامل في ضعفاء الرجال، ج ۱، ص ۲۵۹.
7.. اتحاف، ج ۲، ص ۳۹۹ و ۴۱۳ فوق، فتح الباري، ج ۱۰، ص ۲۹۲ ذيل؛ الدرّ المنثور، ج ۱، ص ۱۱۳، ج ۲، ص ۱ ـ ۲؛ الإسفار، برگ ۲ رو (و قياس کنيد با همان اثر، برگ ۳ پشت، جدول زمانبندي ديگر براي انجام اين اعمال)؛ ميزان الاعتدال، ج ۱، ص ۳۳، ش ۵۹.
8.. نک. به طور مثال: اتحاف، ج ۲، ص ۳۱۳ ـ ۳۱۴؛ الظَفَر، برگ ۳۷۰ رو و پشت.
9.در متن حديث، «بَرَص» (پيسي) هست. نک. الفردوس بمأثور الخطاب، ج ۳، ص ۵۹۴، ح ۵۸۶۵؛ بحار الأنوار، ج ۷۳، ص ۱۲۳، ح ۱۲.
10.. البرکة، ص ۲۱۶؛ الظفر، برگ ۳۶۹ پشت، فوق.
11.. مجهول المؤلف، نسخة خطي، دانشگاه استانبول ۶۲۵۸، برگ ۹ پشت.
12.. الظَفَر، برگ ۳۶۹ رو؛ مکارم الأخلاق، ص ۲۵.
13.. المصنف، ابنأبيشيبة، تصحيح عبدالخالق افغاني، حيدرآباد: ۱۳۸۷، ج ۲، ص ۱۵۹؛ قوت القلوب، ج ۱، ص ۹۸؛ الغنية، قاهره: ۱۳۲۲، ج ۱، ص ۱۷؛ الظَفَر، برگ ۳۶۹ پشت، اما اين پاداش بزرگ به کوتاه کنندگان ناخن در روز شنبه وعده داده شده است؛ عمدة القاري، ج ۲۲، ص ۴۶ فوق.
14.. البرکة، ص ۲۱۶.
15.. اتحاف، ج ۲، ص ۴۱۴.
16.. عمدة القاري، ج ۲۲، ص ۴۶ فوق؛ الظفر، برگ ۳۷۰ پشت ـ ۳۷۱ رو؛ الإسفار، برگ ۳ رو؛ الفوائد المجموعة في الأحاديث الموضوعة، چاپ مجدد: بيروت: ۱۳۹۲، ص ۱۹۷، ش ۵۶۹ (موسوم به عنوان جعلي بودن، «موضوع»)؛ الموضوعات، تصحيح عبدالرحمن محمّد عثمان، قاهره: ۱۳۸۶، ج ۳، ص ۵۳ (موسوم به «موضوع»)؛ قياس کنيد با: مکارم الأخلاق، ص ۲۵: ... خذها ان شئت في الجمعة وإن شئت في سائر الأيام.
17.. البرکة، ص ۲۱۶؛ الغنية، ص ۱۷؛ مکارم الأخلاق، ص ۲۵.
18.. به طور نمونه، نک. اتحاف، ج ۲، ص ۴۱۱.
19.. به طور نمونه، نک. البرکة، ص ۳۱۶.
20.. فضل الله، ج ۲، ص ۶۸۵؛ قياس کنيد با : مکارم الأخلاق، ص ۲۶ فوق؛ الحدائق، ج ۵، ص ۵۷۳.
21.. فتح الباري، ج ۱۰، ص ۲۹۲ پايين ـ ۲۹۳، ج ۲، ص ۱ ـ ۳.
22.. البرهان في تفسير القرآن، سليمان ** بن اسماعيل بحراني توبلي کتکاني، قم، ج ۴، ص ۴۱۷؛ الحدائق، بحراني، ج ۵، ص ۵۷۳.
** مؤلف «برهان»، «هاشم بن سليمان بن اسماعيل...» است. نگاه کنيد به مقدمة کتاب: ص ۴۵.
23.. نوادر الاصول، ص ۴۵؛ تفسير، ج ۲، ص ۱۰۲ (به نقل از نوادر الاصول).
24.. المصنّف، عبدالرزّاق، تصحيح حبيبالرحمن الأعظمي، بيروت، ۱۳۹۰، ج ۱، ص ۴۳۹، شماره ۱۷۱۸، نک. المدخل، ابنالحاج، بيروت: ۱۹۷۲، ج ۲، ص ۲۴۰.
25.. الظفر، برگ ۳۶۸ رو.