دختر ـ نسخههاي ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۶، ۱۸ و ۱۹؛ فقدان وارث ـ نسخه ۱۷) و دو ديگر را تفسيرهاي ضمني متفاوت (اهتمام مؤمنانه به امور مردم و اهمال [حقّ] خانواده ـ نسخههاي ۱۰ د، ۱۱ ه، ۱۴، ۱۶ ب، ۱۷، ۱۸ و ۱۹؛ و عدم اطمينان سعد از اينکه آيا در طول زندگي به اندازه کافي صدقه داده است يا نه ـ نسخههاي ۱۰ ه، ۱۱ د، ۱۶ ج، ۱۷، ۱۸ و ۱۹).
در مواردي که دو مسئلة هجرت و وصيّت با هم تلفيق شدهاند، دو جهت [تطوّر] را ميتوان از هم بازشناخت. جهتي که اولويت را به مسئلة هجرت ميدهد (نسخههاي ۱۰ و ۱۱)، و جهتي که محور اصلياش مسئلة وصيّت است (نسخههاي ۱۲ تا ۱۹).
شيو? تلفيق اين عناصر ناهمگون براي تنظيم واحدهايي پريشان و آشفته، نشان از آن دارد که اکثر راويان هرگز در ذهن خود به آميزهاي هماهنگ و منسجم از اين عناصر گوناگون دست نيازيدهاند. چرا که در آن صورت، شاهد قالبي از يک واحد ادبي خوشساخت (مطابق با ضوابط ادبيات شفاهي) بوديم. با در نظر گرفتن هر دو مؤلّفه صورت و محتوا، تنها ساختارهاي منسجم ادبي در نسخه ۱ (فقرات شرح حالي)، نسخه ۵ تا ۹ و نسخههاي ۱۴ و ۱۵ (عبارات پرسش و پاسخ) يافت ميشود.
قطعاً راويان نسخههاي ۹، ۱۴ و ۱۵ به هماهنگسازي همة خاطرات در باب بيماري سعد اهتمام نداشتهاند و از اينرو نسخههايي نسبتاً مفصل و در عين حال منسجم از عبارت سادة پرسش از وصيّت نقل کردهاند (نسخههاي ۵ تا ۸).
اما غرض از نسخههاي ديگر آن بوده که هم مسئلة سربستة وصيّت روشن شود و هم پيوند آن با هر چه دربار? بيماري سعد نقل شده، آشکار گردد. توجه داريم که موضوع هجرت، مانند نسخههاي قبلي، بدون طول و تفصيل فقط تکرار ميشود، زيرا پيشتر از اينها فيصله يافته و ديگر دغدغه نبوده است و همچون نسخة ۱ صرفاً به نکتهاي شرح حالي بدل شده است.
بدين ترتيب، الگوي اجمالي زمانبندي ذيل قابل تشخيص است.
نسخة ۱ قديميترين متن است.