433
حديث اسلامي؛ خاستگاه‌ها و سير تطوّر

پيامبر: «تو عقب نمي‌ماني و هر عملي که براي رضاي خداوند انجام دهي، باعث تعالي درجه و مقام تو خواهد بود.»
«شايد که خداوند تو را چنان قرار دهد که باعث شود به برخي مردم سود رساني و به برخي ديگر ضرر.»
«خدايا، هجرت اصحاب مرا کامل کن و آن‏ها را به جايي که از آن آمده‏اند، بازمگردان.»
اما سعد بن خولة بداقبال بود. او گفت. «پيامبر از اين‏که او در مکّه درگذشت، بسيار متأثر شد.»۱
۱۹. يحيي بن قزعة، ابراهيم، الزهري، عامر بن سعد بن مالک، پدرش.۲
اين متن آخر تقريباً تکرار کلمه به کلمة نسخة ۱۸ است، جز آن‏که کمي مشوّش تنظيم شده است و تعليقات فراواني دربار? راويان بخش‏هايي خاص از آن دارد.
يک عنصر جديد و مهم در اين دو نسخه تعيين ماجرا در ايام حجة‏الوداع است. احتمالاً اين عنصر هنگامي وارد شده که دربار? وفات سعد بن خولة در آن ايّام اجماع شده بود.۳ اگر بيماري سعد بن أبي‌وقّاص سال‏ها پيش از وفات ابن‌خولة رخ داده بود، سخن گفتن از دو سعد در کنار هم ناسازگار مي‌نمود.
همه عناصري که در نسخه‏هاي قبلي ديده مي‏شوند، در نسخه‏هاي ۱۸ و ۱۹ هستند، جز دست کشيدن روح‏افزاي حضرت محمّد صلي الله عليه و آله و البته، تشخيص و درمان بيماري سعد، که جزئيّات اين نکته اخير در سير تحوّل اين حديث نقش نداشته است. ضمن آن‏که عبارتي جديد (بند ۱۸ ه) دربار? عقب ماندن [از دوستان] به چشم مي‏خورد. اين عنصر به تصوير موجود چيزي نمي‏افزايد. نسخه‏هاي ۱۸ و ۱۹ مي‏کوشند هر چه دربار? بيماري سعد نقل شده، به هم پيوند دهند.

1.. مسلم، ج ۱۱، ص ۷۶ و جاهاي ديگر.

2.. بخاري، مناقب الأنصار، ص ۴۹ و جاهاي ديگر، با راويان متفاوت در طبقات مياني.

3.. ابن‌حجر، الإصابة، ج ۳، ص ۷۴ ـ ۸۵؛ ابن‌عبدالبرّ، ج ۲، ص ۵۸۶.


حديث اسلامي؛ خاستگاه‌ها و سير تطوّر
432

خويشاوندان درجة دوم به همراه فرزند اناث از سهم‏الارث برخوردارند. فرزند اناث در کلّ ارثيه ذي‏حق نيست.۱
با اين‏که معلوم نيست اين نسخه، کلاله را همان «يک فرزند اناث» داشتن دانسته يا نه، به هر حال، بن‏ماية نسخة ۱۶ اين است که سعد مي‏کوشد تا با نيکي کردن به افرادي غير از خانواده‏اش خود را از منظور کردن سهمي براي اقوام درجه دوم معذور دارد.
دو نسخة آخر مشهورترين نسخه‏ها در جوامع حديثي رسمي‏اند و بالاترين درجة تطوّر را به نمايش مي‏گذارند.
۱۸. يحيي بن يحيي التميمي، ابراهيم بن سعد، ابن‌شهاب، عامر بن سعد، سعد بن أبي‌وقّاص.
او گفت: «رسول خدا صلي الله عليه و آله در ايّام حجة‏الوداع به عيادتم آمد، زيرا چنان بيمار شده بودم که نزديک بود جانم را بگيرد.»
به او عرض کردم: «اي رسول خدا، بلايي را که به جانم افتاده مي‏بيني. من ثروت فراواني دارم و تنها يک دختر از من ارث مي‏برد. آيا دو سوم دارايي‏ام را صدقه بدهم؟»
پيامبر: «نه.»
سعد: «نصف آن را صدقه بدهم؟»
پيامبر: «نه، يک سوم و يک سوم زياد است.»
«بهتر آن است که وارثانت غني باشند تا آن‏که آن‏ها را محتاج وانهي که به سوي ديگران دست حاجت دراز کنند.»
«هر هزينه‏اي که براي رضاي خدا متحمّل شوي،۲ پاداش آن را خواهي ديد. حتي اگر لقمه‏اي غذا باشد که در دهان همسرت مي‏گذاري.»
سعد: «اي رسول خدا، آيا از دوستانم عقب مي‌مانم؟»

1.. شرح النووي بر مسلم، ج ۱۱، ص ۵۹.

2.. اشاره به بقره، ۲۷۲؛ روم، ۳۸؛ ليل، ۳۰، به معناي «تلاش براي رضاي خدا».

  • نام منبع :
    حديث اسلامي؛ خاستگاه‌ها و سير تطوّر
    سایر پدیدآورندگان :
    مرتضي كريمي نيا
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4402
صفحه از 534
پرینت  ارسال به