عثمان و ۳ حديث از هر يک از طلحة و زبير نقل کرده، در حاليکه ۳۰۳ حديث از ابوهريرة دارد. اين اعتماد بر صحابه جوانتر اغلب دليلي عليه صحت احاديث تلقي ميشود، امّا چنانکه پروفسور فوک اشاره کرده، اين خود دليلي به نفع اختلاف آنهاست،۱ چراکه اگر همة أسانيد جعلي بودند، ساختن أسانيدي منتسب به صحابة متقدّم، کار آساني بود. اينکه محدّثان اين کار را نکردهاند، ما را به اين انديشه واميدارد که شايد روايات آنها بيش از آنچه ما تصوّر ميکردهايم به حقيقت نزديکاند.
سخن آخر اينکه در مباحث اين مقاله، هيچ نتيجة محسوس و مهيجي به دست نيامده، ولي من اميدوارم به اندازة کافي اين نکته را خاطر نشان کرده باشم که أسانيد سزاوار توجّه بسيارند و گاه به ما ميآموزند که چگونه اطّلاعات مربوط به صدر اسلام به نسلهاي بعد انتقال يافته است.