آخرين بيماري پيامبر، از يک إسناد بهره ميبرند. در اين روايت آمده است که پيامبر تقاضا نمود در خانة عائشة بستري شود، ولي در صحيح مسلم آمده هنگامي که با ميمونة بود، مريضياش وخيمتر شد. صرف نظر از اين تفاوت، شکل حديث در بخاري و مسلم با ابنهشام موافق است.
(۵) نشانههايي از تلاش براي بهبود بخشيدن به أسانيد از اين قرار است: براي نمونه، ابنهشام، ج ۴، ص۲۴۶ روايتي با إسناد ابناسحاق از شخصي موثّق از ابوهريرة دربار? خروج ۳۰ دجّال قبل از روز قيامت نقل ميکند. همچنين أبوداوود، «ملاحم»، ص ۱۶ همين مطلب را در دو روايت آورده است. يکي از عبداللّه بن مَسلَمة از عبدالعزيز بن محمّد از علاء از پدرش از ابوهريرة و ديگري از عبيداللّه بن معاذ از پدرش از محمّد بن عمرو از أبوسلمة از أبوهريرة. روشن است که أبوداوود ميتواند أسانيدي بهتر از ابناسحاق تا منبع نهايي و مشترک ارائه کند.
در آخرين مثال که ذيل شمارة ۲ نيز بدان اشاره شد، ابناسحاق از زُهري از عبداللّه بن ثعلبة روايت ميکند. إسناد احمد هم همينگونه است. امّا در همان صفحه، احمد نقل ديگري از همان روايت دارد که به جابر بن عبداللّه منتسب است. عبداللّه بن ثعلبة در وقت وفات پيامبر صلي الله عليه و آله ، حدوداً ۶ ساله بوده است و بنابراين نميتواند براي اخبار زندگي پيامبر صلي الله عليه و آله ، نخستين منبع باشد. ميتوان حدس زد روايتي که به جابر ميرسد، تلاشي براي بهبود بخشيدن به إسناد است.
آنچه از مجموعة اين نمونهها برميآيد اين است که رواياتي که با إسنادشان دست به دست شدهاند، کم و بيش تغيير مييابند، گرچه إسناد ممکن است بدون تغيير بماند. پيشتر ديديم که ميور هم چنين نظري داشت.۱ برخي مثالها نشان ميدهند که هسته يا جوهر? اصلي روايات ممکن است بدون تغيير بمانند، گو اينکه بعيد نيست اختلافهايي در الفاظ و جزئيّات باشد. از اين امر ميتوان چنين برداشت کرد که خبر از طرق متعارف نقل شده، امّا تغيير الفاظ آن در فرايند نقل نيز امکان داشته است. هر بخش از روايات را که بتوان از زماني نسبتاً متقدّم رديابي کرد، اغلب