29
حديث اسلامي؛ خاستگاه‌ها و سير تطوّر

رشد [روايات فقهي] حکايت مي‏کنند. در مرحله بعد، وي فرايند رشد مشابهي را براي «دورة ماقبل تدوين»،۱ يعني حدوداً دورة پيش از ۱۵۰ هجري، مفروض گرفت و مدعي شد روايات فقهي منقول از پيامبر که مالک بن انس (م. ۱۷۹ ق)، مؤلّف اولين مجموعة اساسي از روايات فقهي گرد آورده، يک نسل پيش از او شکل گرفته است.۲ لذا به چنين قاعده‏اي مي‏رسيم:
«هيچ روايت فقهي نبوي را تا زماني که خلافش اثبات نشود، نمي‏توان مؤثّق يا ضرورتاً موثّق دانست. حتي نمي‏توان گفت اين حديث با اندکي ابهام گزاره‏اي صحيح در زمان خود [پيامبر صلي الله عليه و آله ] يا عصر صحابه بوده است.
به عکس بايد آن را بياني مجعول از رأيي فقهي دانست که بعدها صورت‏بندي شده است».۳
اين سخن عيناً درباب روايات منقول از صحابه و تا حد بسيار زيادي، راجع به روايات تابعين نيز صادق است؛ با اين تفاوت که جعل اين گونه روايات اندکي زودتر آغاز شده بود.۴ بنابراين، نيمة نخست قرن دوم را بايد زماني دانست که مجموعة روايات فقهي اوّليّه در آن دوره شکل گرفت و اين روايات به‌نوبة خود به نخستين جوامع حديثي‏اي راه يافته‏اند که از نيمة دوم قرن دوم، يعني با آغاز دورة ادبي تدوين شده‏اند.۵ امّا بسياري از رواياتي که در جوامع حديثي اوّليّه و مابعد آن يافت نمي‏شود، تنها از نيمة دوم قرن دوم به‌بعد ساخته شده‏اند.۶
به نظر شاخت، نتايج پژوهش وي در باب احاديث فقهي بر ديگر حوزه‏هاي حديثي، از جمله روايات کلامي و تاريخي نيز صدق مي‏کند. وي درباره روايات سيره چنين مي‏گويد: «بخش قابل ملاحظه‏اي از سيره‏نگاري‏هاي متعارف براي

1.. Ibid., ۱۴۹.

2.. Ibid.

3.. همان جا. اين رأي را شوالي قبلاً، ۴۰ سال پيش ابراز کرده بود (نگاه کنيد به پانويس شماره ۲۹ در همين مقاله).

4.. Ibid., ۱۵۰,۱۷۶.

5.. Ibid., ۱۷۶.

6.. Ibid., ۴, ۱۳۸, ۱۴۳-۵۱.


حديث اسلامي؛ خاستگاه‌ها و سير تطوّر
28

هجري) رواج و تداول يافتند».۱ با اين دعاوي، شاخت به روشني از موضع گلدتسيهر پا را فراتر نهاد.
شاخت نظريات خود را بر دو پايه بنا کرده بود. نخست، تحقيق در باب جايگاه و نقشي که روايات منقول از پيامبر و صحابه نظراً و عملاً براي فقيهان قرن دوم داشتند، و دوم، بررسي سير رشد روايات فقهي. در بخش اول، وي استدلال مي‏آورد که در هر يک از مدارس و مکاتب فقهي اوليه، مشرب فقهي ويژه‏اي ظهور کرده بود که آبشخور آن تا آن زمان منحصراً روايات منقول از پيامبر صلي الله عليه و آله نبود.۲ به عکس، اين مشرب‏هاي فقهي تا حد زيادي مبتني بر تأملات و استنتاج‏هاي فردي بودند که در مرحله بعد در «کنف حمايت صحابه»۳ درآمده بودند. به تدريج با احاديث نبوي که محدّثان از نيمة قرن دوم به اين سو رواج مي‏دادند، آن «سنّت جاريه» در مدارس فقهي قديم آشفته و متأثر شد. مدارس فقهي قديم عليه اين دسته از احاديث به مخالفت شديد مي‏پرداختند،۴ امّا اين مخالفت‏ها به تدريج رو به کاستي نهاد و سرانجام به لطف تأثيرگذاري نظرية شافعي (م. ۲۰۶ ق) در باب منابع فقه [کتاب، سنّت، اجماع] از بين رفت.۵ شاخت از اين تحول نتيجه گرفت که «روايات به طور کلي متأخّرتر۶ از مشرب‏هاي اوّليّة مدارس فقهي قديم‏اند که در اوايل قرن دوم پديدار شده بودند.»
شاخت در جانب دوم استدلال خود کوشيد با مقايسة مجموعه رواياتي پيرامون موضوعات مختلف برگرفته از قديم‏ترين آثار فقهي موجود (نيمة دوم قرن دوم)، جوامع حديثي کهن يا صحاح سته (نيمة دوم قرن سوم)، و تأليفات حديثي و فقهي متأخّر (قرن چهارم به بعد)، تطور و تکامل روايات فقهي را به گونه‏اي دقيق‏تر ترسيم کند. نتيجه‏اي که وي بدان رسيد اين بود که مطالب در اين آثار از مراحل متوالي

1.. Joseph Schacht, The Origins of Muhammadan Jurisprudence, ۴th impression (Oxford, ۱۹۶۷), ۴ [۱st edition ۱۹۵۰].

2.. Ibid., ۸۰.

3.. Ibid., ۱۳۸.

4.. Ibid., ۵۷.

5.. Ibid., ۱۳۶.

  • نام منبع :
    حديث اسلامي؛ خاستگاه‌ها و سير تطوّر
    سایر پدیدآورندگان :
    مرتضي كريمي نيا
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 3219
صفحه از 534
پرینت  ارسال به