۹. إسناد در روايات اسلامي
جيمز رابسون
ترجمة مرتضي شوشتري
يکي از ويژگيهاي بارز در نوشتههاي عربي، ارائة إسناد يعني زنجيرهاي از مصادر و منابع هنگام سخن گفتن راجع به گذشته است. اين ويژگي به هيچ روي محدود به آثار حديثي نيست و هر که بخواهد با منبع نخستين ارتباط يابد، از اين روش که ظاهراً دقيقترين است، بهره ميبرد. اهمّيّت إسناد در علم حديث بدان پايه است که احاديث بدون آن، فاقد ارزش تلقي ميشوند و از اين رو، ميگويند إسناد نيمي از علم الحديث است، چه هر حديث دو بخش دارد. يکي متن و ديگري إسنادي که ضامن آن است.
نخست به نقل سخناني چند در ستايش إسناد ميپردازيم که به افرادي سرشناس منسوبند. ابنسيرين (م ۱۱۰ ق) گفته: «اين علم بخشي از دين است؛ پس بنگر از چه کسي دين خود را ميگيري.»۱ از او همچنين نقل است. «اوايل مردم از إسناد سؤال نميکردند، امّا هنگامي که فتنه (نزاع داخلي) بالا گرفت، ميگفتند: رجال خود را براي ما نام ببر، بدين ترتيب آنها که از سنّت پيروي ميکردند، معروف شدند و حديث ايشان پذيرفته گشت، چنان که وضّاعان هم شناخته شدند، بي آنکه حديث