نفع آنها ميساختند. از همين جا، احاديثي پديد آمد که خروج عليه حاکمان بنياميه و اصول سلطنتي آنها را تأييد ميکرد و در مقابل، احاديثي ساخته شد که ضمن پشتيباني از حکومت بني اميه شورش عليه ايشان را تحريم ميکرد. گروههايي چون شيعيان علي عليه السلام و بنيعباس هم که از دايرة خلافت کنار گذاشته شده بودند، با طرح مطالبات و دعاوي خويش، رواياتي را به زمان پيامبر نسبت ميدادند. سياست ديني عباسيان، پس از به قدرت رسيدن آن بود که به گسترش مطالعات مذهبي و فقهي، و بالتبع به مطالعه و توليد حديث تحرک تازهاي بخشند. عيناً همچون دورة بنياميه، وابستگي شخصي عالمان به حاکمان در زمان خلفاي عباسي سبب پيدايش رواياتي با رنگ و بوي سياسي شد. در احاديث منسوب به پيامبر صلي الله عليه و آله و صحابه، حتي تعابيري مرتبط با اختلاف نظرهاي مکاتب و علماي اسلامي را ميتوان يافت؛ فيالمثل اختلافات ميان اهل رأي (که آرا و نظرات خود را تعليم ميدادند) و اهل حديث (که روايات را تعليم ميدادند)؛ و نيز اختلاف نظر ميان مراکز علمي مختلف اسلامي در مسائل فقهي. افراد و گروههاي مختلف در رقابتهاي فردي و جناحي خود، از حديث بهره ميگرفتند که اين رقابتها عمدتاً ريشه در نزاعهاي شخصي، وابستگيهاي قبيلهاي و پيمانهاي منطقهاي داشت.۱
افزون بر اين، گلدتسيهر نشان ميدهد اين اختلافات في نفسه و به تنهايي سبب ظهور احاديث ساختگي نبودهاند؛ قصههاي شگفت و پُرشور را نيز اغلب از آن رو از زبان پيامبر و صحابه نقل ميکردند که نکتهاي اخلاقي را بيان کنند يا به حکمتهاي آموزنده و اخلاقي حجيت و اعتبار دهند.۲
نوشتههاي گلدتسيهر در باب حديث،۳ تأثير بسياري بر اسلامشناسي غربيان گذارد و آنان همواره به ديدة اعجاب و تحسين فراوان بدان نگريستهاند. با اين همه،
1.. Ignaz Goldziher, Muhammedanische Studien, II, ۲۸-۱۳۰ (=Muslim Studies, II,
۳۸-۱۲۵).
2.. Ignaz Goldziher, Muhammedanische Studien, II, ۱۵۳-۷۴ (=Muslim Studies, II,
۱۴۵-۶۳).
3.. گلدتسيهر در باب خاستگاه حديث و مسئله تاريخيت آن مقالات ديگري نيز منتشر کرده که از جمله آنها اين موارد است:
“Hadith und Neues Testament”, in his Muhammedanische Studien, II, ۳۸۲-۴۰۰
(= Muslim Studies, II, ۳۴۶-۶۲); “Neutestamentliche Elemente in der Traditionslitteratur des Islam”, Oriens Christianus ۲ (۱۹۰۲), ۳۹۰-۹۷ [Repr. in his Gesammelte Schriften, ed. J. Desomogyi (Hildesheim, ۱۹۶۷-۷۳), III, ۳۱۵-۲۲]; “Neuplatonische und gnostische Elemente im Hadit”, Zeitschrift fUr Assyriologie und verwandte Gebiete ۲۲ (۱۹۰۸), ۳۱۷-۳۴۴ [Repr. in Gesammelte Schriften, V, ۱۰۷-۳۴].