163
حديث اسلامي؛ خاستگاه‌ها و سير تطوّر

۵. تورات شفاهي و حديث:

مقايسه در نقل و روايت، منع نگارش و تدوين و تنسيق آن دو ۱

گِرگور شوئِلِر

ترجمه ليلا هوشنگي

1.نسخة اول اين مقاله را در چهاردهمين کنگره اتحادية عرب‌شناسان و اسلام‌شناسان اروپايي بوداپست، آخر آگوست و اول سپتامبر ۱۹۸۸) ارائه کردم؛ ويرايش دوم که بازنگري و حجم آن سه برابر شده، در دسترس شرکت‌کنندگان در گردهمايي حديث در ۱۹۸۸ در آکسفورد قرار گرفت و در آن‌جا به تفصيل درباره آن بحث شد. از شرکت‌کنندگان بسيار سپاس‌گزارم، يعني پاتريشيا کرونه، خ. ه.. ا. يُنبُل، فريتس تسيمرمان و هارالد موتسکي که پيشنهادات و انتقادات سازنده‌اي را مطرح کردند. برخي از آن‌ها را توانستم در نسخة کنوني مقاله اعمال کنم، شايد جالب باشد که خوانندگان بدانند که اساساً فقط يک نکته از مطالعاتم در گردهمايي مورد انتقاد قرار گرفت. ]يعني[ آن مواردي که (همچون نظر گلدتسيهر) در جنبة تاريخي تدوين حديث در دوره امويان تشکيک مي‌کرد، همچنان که در سنّت عرب هم ]اين موارد[ مذکور است. همچنين آن‌ها درباره نظرية من مبني بر اين‌که اين تدوين ممکن است به ويژه بر محدّثان عراقي در خصوص نگارش حديث تأثير نهاده باشد، استثنائات يا قيودي اظهار کردند. نکاتي درباره اصطلاح‌شناسي: اصطلاحات «حلقة مشترک» Common Link (CL) و «حلقة مشترک فرعي»Common Link (PCL) Partial در ادامه توضيح داده شده است، در شماره ۲۴۴، در همان آغاز شرح نمودارها. هميشه احاديث له و عليه کتابت حديث را به تقييد العلم خطيب بغدادي ارجاع داده‌ام (تصحيح يوسف العش، چاپ دوم، بيروت، ۱۹۷۴). اين اثر کامل‌ترين مجموعه اين‌گونه احاديث است. (به اين ترتيب ارجاع به هر صفحه در عين حال مشخص کننده يک حديث هم هست). ارجاعات بيشتر را مي‌توانيد در پاورقي‌هاي مصحّح آن اثر، يوسف العش بيابيد که به احاديث مرتبط پرداخته است. فقط در مواردي که حديث مورد ارجاع در مجموعه‌اي کهن از احاديث بوده که العش از آن استفاده نکرده (جامع مَعمَر بن راشد و مصَنَّف ابن‌أبي‌شيبة و جز آن) ارجاع به اين مجموعه‌ها در متن آمده است.


حديث اسلامي؛ خاستگاه‌ها و سير تطوّر
162

اثبات اصالت و وجوب اعتقاد به «عذاب قبر» که در قرآن بدان اشاره‏اي نشده است، مجبور شد اهمّيّت ديني حديث را به تفصيل بررسي کند، چراکه تنها در احاديث از اين مفهوم آخرتي سخن گفته شده است. در پايان، وي سخن خود در باب «دو گونه وحي» را چنين به پايان مي‏رساند. «اين يکي از آموزه‏هاي اساسي است که همة مسلمانان واقعي بر آن اجماع دارند و تنها کساني که نمي‏توان مسلمانشان دانست اين حقيقت را انکار مي‏کنند. پيامبر صلي الله عليه و آله خود فرمود کتاب و چيزي همانند آن به من داده شده است. وإنّي أوتِيتُ الکتَابَ ومِثلَهُ معه».۱ مي‏بينيم ابن‌عبد‌البرّ اصطلاح «اجماع الامة» را براي اعتقاد به «دو گونه وحي» به کار مي‏برد.
به هر حال آنچه ذکر شد، نفي قاطعانه هر گونه مصدر فقهي غير قرآني، شبيه به مثناة يهود در اسلام را اثبات مي‏کند و نشان مي‏دهد در مراحل نخستين تکوين اسلام، آهنگ پذيرش چنين عقيده‏اي اصلاً وجود نداشته است.

1.. ابن‌قيم الجوزية، کتاب الروح (حيدرآباد، ۱۳۱۸ ق) ص۱۲۰: «إنّ الله أنزل علي رسوله وحياً وأوجب علي عبّاده الإيمان بهما والعمل بما فيهما وهما الکتاب والحکمة... هذا أصل متفقٌ عليه بين أهل الإسلام ولا ينکره ألا من ليس منهم».

  • نام منبع :
    حديث اسلامي؛ خاستگاه‌ها و سير تطوّر
    سایر پدیدآورندگان :
    مرتضي كريمي نيا
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1390
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4300
صفحه از 534
پرینت  ارسال به