آشکارا حديث را در مرتبهاي بسيار پايين قرار ميدادند.۱ طرفداران حديث براي رسيدن به اين هدف حداکثر کوشش خود را به کار بردند. آنها حتي منشأ الهي حديث را به رسميت شناختند و در صدد اثبات درستي اين باور با استناد به کلام خدا برآمدند. قتاده خود يکي از مخالفان سرسخت رأي بود و آنچنان که مشهور است، چهل سال از آن دوري گزيد.۲ در اينجا من از اثر معروف ابوعمر يوسف بن عبدالبر النمري (م ۴۶۳ ق) از اهالي قرطبه استفاده کردهام که در آن يک فصل را به ارائة شواهدي از کتاب مقدس اختصاص داده است. او نه تنها از ظاهريه بود، بلکه در مباحث پيرو حنابله بود.۳ دستکم حنابله او را بنيانگذار تعاليمشان در مسئلة جنجالي «جهات» (يعني امکان قرار گرفتن موجودات روحاني در جهات فضايي) معرفي ميکنند. به همين سبب ابنعبدالبر از سوي هموطنان مغربياش که پيرو عقايد ديگر بودند، به شدت مورد حمله قرار گرفت.۴
سالها بعد ابوعبداللّه ابنقيم الجوزية حنبلي از «دو گونه وحي» با تکيه بر ماهيت همسان کتاب و حکمت سخن گفت. او شاگرد و پيرو تقيالدين ابنتيمية۵ بود که موضع خويش در اين موضوع را مانند ساير موارد روشن ساخته است. ابنقيم براي
1.. نک. مقدمة من بر ابنتومرت در زير:
Ibn Tumart, Le livre de Mohammed ibn Toumert (Algiers, ۱۹۰۳), ۲۵-۲۶.
2.. «ما قلت بالرأي منذ أربعين سنة» (نووي، تهذيب، ص ۵۱۰، سطر ۱۱).
3.. نک. کتاب من درباب ظاهرية در زير:
Goldziher, Die ZAhiriten. Ihr Lehrsystem und ihre Geschichte (Leipzig, ۱۸۸۴), ۱۷۱.
4.. السُبکي، طبقات الشافعية، ج ۵، ص ۲۰۵: «وأما ما حکاه عن أبيعُمر بن عبدالبرّ فقد علم الخاص والعام مذهب الرجل ومخالفة الناس له ونکير المالکية عليه أولاً وآخراً مشهورٌ ومخالفته لإمام المغرب أبيالوليد الباجي معروفة حتي عن فضلاء المغرب يقولون لم يکن أحد بالمغرب يري هذه المقالة غيره وغير ابن أبيزيد».
5.. وي در باب همين موضوع، رسالهاي با عنوان معارج الوصول إلي معرفة أنّ أصول الدين وفروعه قد بيّنها الرسول [چاپ قاهره، مکتبة المؤيّد، ۱۳۱۸ ق؛ و مجدداً مکتبة الشّرقيّة، ۱۳۲۳ ق (ويراستار)] تأليف کرده است. اين رساله همچنين در مجموعهاي دو جلدي با نام مجموعة الرسائل الکبري (قاهره، ۱۳۲۴ ق) ج۱، ص ۱۸۰ ـ ۲۱۸ گنجانده شده است.