۴. منازعات در باب جايگاه حديث در اسلام
ايگناتس گُلدتسيهر
ترجمه نصرت نيلساز
اوّل
اخبار درباره بيپروايي نسبت به نقل حديث، حتي در صدر اسلام ـ که به عنوان نمونه ميتوان به أبوهريره۱ اشاره کرد ـ با گزارشهايي از همان زمان دالّ بر وسواس و احتياط زياد در نقل سخني به مثابة حديثِ پيامبر صلي الله عليه و آله ، در تعارض است. موضع صحابه مشهور در نقل حديث، بيم از گسترش بيپرواي آن بود. شرح حال صحابه در طبقات ابنسعد، شواهد چشمگيري از اين احتياط را نشان ميدهد.
افرادي که مدتهاي مديد با ابنمسعود مجالست داشتهاند، ميگويند به ندرت حديثي از زبان وي شنيديم. همو در اندک مواردي هم که به نقل حديثي از پيامبر صلي الله عليه و آله ميپرداخت، عرق سردي بر پيشانياش مينشست، چوبي که در دست داشت ميلرزيد و لرزش اندامش حتي از ميان جامه نمايان بود. وي همچنين روايات را با عباراتي۲ چون «اگر خدا بخواهد؛۳ يا کمي بيش از اين، يا تقريباً اين چنين، يا اندکي
1.. نگاه کنيد به مقالة من در زير:
“Neue Materialien Zur Literatur des Ueberlieferungswesens bei den Muhammedanern”, ZDMG ۵۰ (۱۸۹۶), ۴۸۷.
و مقايسه کنيد با شريف مرتضي، غرر الفوائد (تهران، ۱۲۷۲ق)، ص ۳۲۴.
2.. در يک مورد، وي روايتي را چنين با سوگند آغاز ميکند. «عن عبدالله بن عُکيم قال سمعتُ ابنمسعود بدء باليمين قبل الحديث فقال...» نک. ابنعبدالبر النمري، جامع بيان العلم و فضله، تحقيق احمد المحمسانى (قاهره، ۱۳۲۰ق)، ص ۹۴ (نک. ادامه همين مقاله، پانويس ش ۱۶).
3.. به معناي «استثنا يا مقيد ساختن يقين و اطمينان» که در سوگندها و ديگر تأکيدات به کار ميرود.