از ديدگاه يک مفسر متقدم، رسالت محمد صلي الله عليه و آله ، نمايانگر بازسازي ايمان و عمل کهن ابراهيمي بوده است.
نتيجهگيريها
نظراتي که نخست در حوزه تفسير قرآن پديد آمدند، به درون سيره راه يافتهاند، يعني از تفسير به قلمرو «تاريخ» گذر کرده و بخشي از سنّت شدند. از اينرو، به عنوان بخشي از دادة اساسي مورد استفاده براي پيريزي نظام واجبات تلقي ميشدند. فقه، توجّه خود را تنها به تکاليف واجب منحصر نکرده است. بلکه به اعمال پسنديده و مطلوب نيز عنايت داشت. سه روز روزه و روزه عاشورا را در فقه، نه به عنوان تکاليف واجب، بلکه به نام سنّت يا عمل پسنديدهاي از مستحبات ديني مقبول افتادهاند.
ديدگاه تفسيري غالب و آنچه که پيشتر، حتي در حديث معاذ، رواج يافته بود، اين بود که کل آيات ۱۸۳ تا ۱۸۷ به عنوان يک واحد نزول، منحصراً به «مراحل متوالي» سير تکامل تدريجي روزه رمضان اشاره دارد. اين ديدگاه که «يَا أيُّهَا الَّذيِنَ آمَنُوا کتِبَ عَلَيکمُ الصِّيَامُ کمَا کتِبَ عَلَي الَّذيِنَ مِن قَبلِکم لَعَلَّکم تَتَّقُونَ... أيَّاماً مَعْدُودَاتٍ...» همواره به وجوب روزه رمضان بازميگشته است، نشان ميدهد تفسيري که مصرانه بر دلالت أيَّاماً مَعْدُودَاتٍ بر شمار معتنابهي چون سي روز تصريح دارد، بر تفسيري که به صراحت تأکيد ميکند صيغة جمع ـ همانند همتاي قرآنياش در آية ۲۰۳ بقره ـ حاکي از شمار اندک روزهاست و در اشاره به سه روز روزه به کار رفته، فائق آمده است. البته آنگونه که هويداست، تأکيد «ناموفق» بر ارجاع آية ۱۸۳ بقره به روزه سه روزه به کل از ميان نرفته است. روايت معاذ نشان ميدهد که پيشتر ارجاعات به صيام سه روزه و روزه عاشورا از سياق قرآني که در آن، روزه واجب شده، تفکيک شده و به سنّت ملحق شده بودند. البته، همين تنزّل جايگاه آن روزهها [از واجب] به سنّت ضامن بقاي آنها شد. زيرا توسعة مفهوم سنّت به عنوان بدنة شواهد و مدارک بنيادي که به موازات قرآن به جاي مانده و همچون قرآن از صدر اسلام نقل شدهاند ـ مفهومي که اگر چه در زمان امام مالک۱ مبهم